نسیم گیلان

آخرين مطالب

داستان زندگی مادری که اعضای بدنش اهدا شد سياسي

  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - مریم گفت: نمی‌ترسی! گفتم: نه برای چه باید بترسم. من که آن زمان مرده‌ام، حداقل به چند نفر زندگی می‌بخشم. او هم گفت: پس من هم می‌روم و کارت اهدای عضو می‌گیرم. قسمت نشد کارت را بگیریم اما همسرم زودتر از من به چند نفر زندگی بخشید.

به گزارش ایسنا، شهروندآنلاین نوشت: «چند وقت پیش بود که به‌همراه همسرش با دیدن برنامه عصر جدید تصمیم گرفت کارت اهدای عضو بگیرد اما هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که به همین زودی‌ها بتواند به چند نفر زندگی ببخشد. زن جوان تبریزی بعد از یک سردرد معمولی راهی بیمارستان شد و دیگر هرگز بازنگشت اما قلبش همچنان می‌تپد. او بعد از سردردش متوجه شد تومور مغزی دارد و چند ساعت بیشتر زنده نماند. او برای سرم‌زدن به بیمارستان رفته بود اما وقتی داشت با شوهرش به خانه برمی‌گشت، بیهوش و بعد از آن هم دچار مرگ‌ مغزی شد. اما داستان زندگی این مادر جوان به اینجا ختم نشد و خانواده‌اش با اعلام رضایت خود اعضای بدن فرزندشان را اهدا کردند تا قلب او از تبریز به تهران پرواز کند و در بدن یک دختر 11 ساله که با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد، دوباره شروع به تپیدن کند.
رحیم، شوهر این زن که هنوز هم مرگ همسرش که عاشقانه دوستش داشت را باور نکرده، در حالی‌ که اشک می‌ریخت، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» از جزییات مرگ و زندگی همسرش گفت.
همسرتان بیماری خاصی داشت؟
او یک زن سالم و سر حال بود، اصلا علایم مریضی نداشت اما وقتی به بیمارستان رفتیم، گفتند تومور مغزی مادرزادی دارد. هنوز هم شوکه‌ام و باورم نمی‌شود.
یعنی در همه این سال‌ها علایم تومور را در همسرتان ندیده بودید؟
نه اصلا. او خیلی سرحال بود. هرازگاهی سردرد می‌گرفت اما با قرص رفع می‌شد، مثل تمام سردرد‌های معمولی دیگر. من و همسرم با هم زیاد به گردش می‌رفتیم. او کوه و دشت را دوست داشت، با هم به کوه می‌رفتیم و اتفاقا همیشه از من جلوتر و سریع‌تر می‌رفت. اصلا خسته نمی‌شد. من از نفس می‌افتادم، ولی او همچنان سرحال بود. پانزده ‌سال در کنارش زندگی کردم و هیچ‌وقت او را مریض و بیمار ندیدم.
همسرتان چطور دچار مرگ‌ مغزی شد؟
چهارشنبه سوم مهر ماه بود. ظهر به خانه آمدم، با هم ناهار خوردیم و کلی گفتیم و خندیدیم. او گفت که سردرد دارد. گفتم قرص بخور تا آرام بشوی. بعد هم سرکار رفتم. شب وقتی به خانه آمدم، گفت سردردم خوب نشده، بیا برویم دکتر یک سرم بزنم. او را بلافاصله به یک درمانگاه بردم. در آن‌جا سرم زد اما خوب نشد. وقتی داشتم کمکش می‌کردم که با هم به خانه برویم، گفت نمی‌توانم راه بیایم، حالم هنوز بد است. آنجا بود که بیهوش شد. بلافاصله با اورژانس او را به بیمارستان منتقل کردیم. به من گفت دارم می‌میریم. آخرین حرفی که زد این بود که چرا آن‌ قدر این‌جا سروصداست. وقتی با اورژانس به بیمارستان رفتیم، یک نفر فوت شده بود و بستگانش گریه می‌کردند. مریم این حرف را زد و باز هم بیهوش شد. بعد از آزمایشات مختلف، چند ساعت بعد پزشک بیمارستان گفت توموری که داخل سر همسرم بوده، در این مدت رشد زیادی داشته و باعث مرگ‌ مغزی او شده است. این خبر آن‌ قدر تکان‌دهنده بود و ما را شوکه کرد که حتی نمی‌توانستیم اشک بریزیم.
همان زمان تصمیم به اهدای عضو همسرتان گرفتید؟
فردای آن روز بود که دوباره همسرم را معاینه کردند و آخرین امیدمان برای بازگشتن او به زندگی از بین رفت. مریم را برای همیشه از دست داده بودیم، اما در همان حال تصمیمم را گرفتم. می‌دانستم همسرم هم از این کار رضایت دارد و خوشحال می‌شود. همسرم وقتی زنده بود، همیشه برای هر کسی هر کاری از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد و خیرش به همه می‌رسید. مطمئن بودم اگر این کار را انجام دهیم، روح همسرم برای همیشه در آرامش قرار می‌گیرد، برای همین همه راضی شدیم و این کار صورت گرفت.
پدر و مادر همسرتان به‌راحتی راضی شدند؟
مادرش کمی بی‌تابی می‌کرد اما مشاور بیمارستان با او صحبت کرد و گفت که با این کار زندگی چند نفر نجات پیدا می‌کند، برای همین در نهایت راضی شد.
همسرتان کارت اهدای عضو داشت؟
نه، اما همین چند روز پیش بود که داشتیم برنامه عصر جدید را می‌دیدیم، در آن برنامه در مورد اهدای عضو صحبت کردند. من گفتم می‌خواهم این کار را انجام دهم. مریم گفت: نمی‌ترسی! گفتم: نه برای چه باید بترسم. من که آن زمان مرده‌ام، حداقل به چند نفر زندگی می‌بخشم. او هم گفت: پس من هم می‌روم و کارت اهدای عضو می‌گیرم. قسمت نشد کارت را بگیریم اما همسرم زودتر از من به چند نفر زندگی بخشید. حالا من مانده‌ام و یک پسر 6 ساله و یک دختر 12 ساله که نمی‌دانم چطور باید به آنها رسیدگی کنم. زندگی بدون مادرشان واقعا سخت است. همین که متوجه شدم قلب همسرم به یک دختر 11 ساله که تقریبا هم‌سن دختر خودم است، زندگی دوباره بخشیده، خیلی خوشحالم.
پروازی برای زندگی
خانواده محمودی برای اهدای اعضای بدن مریم رضایت خود را اعلام کردند، به این ترتیب بود که با تلاش پزشکان کلیه‌های مریم به دو بیمار نیازمند در تبریز و مراغه و کبد او نیز به یک بیمار اهل یکی از روستاهای شهرستان ورزقان با موفقیت پیوند زده شد. اما این پایان ماجرا نبود و قلب این مادر مهربان برای تپیدن دوباره باید به تهران می‌آمد و این یعنی آغاز یک عملیات اورژانسی جدید برای تیم‌های تخصصی پیوند عضو. گفته می‌شود این نهمین پرواز برای اهدای زندگی در کشور است.
ساناز دهقانی، رئیس واحد پیوند اعضای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور دراین‌باره می‌گوید: «به دلیل این‌ که قلب اهداشده باید به بیمارستان شهید رجایی تهران انتقال می‌یافت، تمام اقدامات و هماهنگی‌های لازم برای انتقال در مدت زمان بسیار کمی انجام شد.»
وی در ادامه می‌گوید: «یک تیم تخصصی صبح روز جمعه از تهران به سمت تبریز و بیمارستان امام‌رضا(ع) پرواز کردند. ماموریت از حساسیت بالایی برخوردار بود و هر ثانیه که می‌گذشت، حکم زندگی برای یک بیمار نیازمند داشت، به همین علت تیم تخصصی پس از فرود در فرودگاه شهید مدنی تبریز بلافاصله خود را به بیمارستان رساندند و دوباره سوار هواپیما شدند و به تهران بازگشتند. خوشبختانه عملیات انتقال هوایی قلب بیمار مرگ‌ مغزی با همکاری مرکز اورژانس و اقدامات پیش‌بیمارستانی با موفقیت انجام شد و حال دختر 11ساله‌ای که قلب را دریافت کرد، بسیار خوب است و در وضع نرمال قرار دارد.»
انتهای پیام

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/123313/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

دعوت 60 کاراته‌کا به مرحله دوم انتخابی تیم امید و جوانان

کسب مقام قهرمانی و سومی تیم گیلان در رقابت‌های آب‌های آرام کشور

11 آلاینده بیماری‌زای مخفی در خانه

عیادت معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید از حادثه دیده واقعه تروریستی کرمان

شهدا سرمایه اصلی نظام هستند

380 نفر در کمیسیون‌ پزشکی و تعیین درصد جانبازی شرکت کردند

پیگیری حل مشکلات جامعه ایثارگران استان ایلام در سطح ملی

مسئولان امنیت شغلی کارگران را تامین کنند

کاهش 3 درصدی نرخ بیکاری گیلان/ برخورد قضایی با 150 کار فرمای متخلف

انعکاس به موقع رسانه‌ها در پاسخ سخت ایران به اسراییل

رقابت بیش از 500 داوطلب در نوبت اول آزمون سراسری در کیش

کیش؛ الگوی ایران آینده/ سرمایه‌گذاری کشورهای عربی در کیش

تحقق وعده صادق نشان از اقتدار سپاه بود

اینفوگرافی/ 6 نشانه پنهان ابتلا به فرسودگی شغلی

«حجت الاسلام اسماعیلی» به عنوان راهیار تبلیغ گیلان منصوب شد

رفع تصرف 1000 متر از اراضی ملی منطقه گشت رودخان فومن

نگهداری 42هزار نسخه خطی در سازمان اسناد وکتابخانه ملی کشور

کشف 700 کیلو گردو قاچاق در بازرسی از یک اتوبوس

ادامه گرمای هوا اواسط هفته در گیلان

حضور گیلان در نمایشگاه اکسپو 2024 تهران

یادواره سردار شهید سیدمعروف ایرانی در صومعه سرا

پایداری گرمای هوا در گیلان

دستگیری قاتل کمتر از 5 ساعت در تالش

عشق زندگی می بخشد

یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه

داستانک/ راه نجات

اکنون کجاست؟ کسی که فراموشش کردم

رونمایی از لوح ثبتی مهارت سنتی فراوری چای دستی در لاهیجان

لزوم حمایت از تولیدکنندگان برای تحقق جهش تولید

رفع تصرف اراضی ملی در گشت رودخان

مناسبت روز/ جمعه، 7 اردیبهشت‌ماه

داستانک/ انسان های بازنده

بعضی از رنج ها‌‌‌‌‌‌‌ را نمیشه حل کرد!

ماجرای قتل هولناک پدر به دست دختر جوانش

محاکمه یک پرستار قلابی به جرم قتل زن مسن

عاملان تیراندازی در اتوبان همت دستگیر شدند

اجرای بیش از 20 ویژه برنامه درهفته عقیدتی سیاسی

تاج شهرستانی عضو شورای شهر رشت 6 ماه تعلیق شد

لزوم ایجاد پد بالگرد هلال احمر در شرق گیلان

تقویم روز و اوقات شرعی گیلان ، 7 اردیبهشت 1403

آمادگی مجموعه مدارس صدرا در اجرای کامل سند تحول آموزش و پرورش

شاعرانه/ چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

بخشی از کتاب/ چون که او گل من است

دوره جامع کنشگر _ کارشناس جمعیت در گیلان برگزار شد

برگزاری نماز جمعه در همه شهر‌های گیلان

ساماندهی لندفیل سراوان 84 درصد پیشرفت دارد/ضرورت مدیریت زباله تر خانگی

محله شِیخانبَر لاهیجان مقصد محله مج خبر

دیدار نماینده ولی فقیه در گیلان با جامعه کارگری

داستانک/ سمعک با کارکرد متفاوت

مرکز ترک اعتیاد غیرمجاز در رشت پلمپ شد