تحلیلگر مسائل خاورمیانه: ایران مخالف یورش ترکیه است
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - تحلیلگر مسائل خاورمیانه: ایران مخالف یورش ترکیه است
k ١.٨
٠
ایران / متن پیش رو در ایران منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
مریم سالاری| عملیات «چشمه صلح» اردوغان با هدف ایجاد منطقه امن در مرز ترکیه و سوریه در شرایطی از چند روز پیش آغاز شده است که ناظران بینالملل معتقدند سرچشمه آن، چراغ سبزی بوده است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا با هدف به تعویق انداختن پیشرفت مذاکرات صلح سوریه و از طریق خارج کردن نیروهای نظامی خود از مناطق تحت نفوذ کردهای سوریه، به آنکارا نشان داده است. با جعفر حق پناه، استاد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و صاحبنظر مسائل خاورمیانه پیرامون این تحولات و اهداف بازیگران مرتبط و روند موضعگیری تهران در قبال این حمله نظامی گفتوگو کردیم.
عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه مذاکرات صلح سوریه را تحت تأثیر خود قرار داده است. چرا آنکارا با وجود پیشرفت در این مذاکرات که دغدغههای امنیتی ترکیه در مرزهای مشترکش را هم مدنظر قرار میداد، اقدام به این حمله کرد؟
این موضوع را میتوان از زوایای مختلف مورد توجه قرار داد. من این بحث را ابتدا از زاویه ترکیه مطرح میکنم. درباره ترکیه این مسأله قابل بحث وجود دارد که شرایط اردوغان و حزب عدالت و توسعه در محیط داخلی این کشور خوب نیست و این حزب طی یک سال گذشته شرایط رو به ضعفی را طی کرده است، روندی که در نهایت با جدایی برخی از کادرهای پرسابقه از جمله بنیانگذارحزب مانند آقای علی باباجان همراه شد. مشکلات اقتصادی هم به قوت خود باقی بود. ترکیه این تجربه را دارد که تلاش کند با رفتارهای شوک دهنده راههای برون رفت جدیدی پیدا کند. نکته دوم به نوع رابطه بین ترکیه و امریکا مرتبط است. معتقدم امریکا به شکلی ترکیه را بازی داد. این رفتار امریکا نیز مسبوق به سابقه است. من یاد ملاقات سفیر وقت امریکا در بغداد با صدام در سال 1369 میافتم که قبل از اشغال کویت رخ داد. سفیر امریکا در این ملاقات مشابه همین جملات را به صدام گفت که امریکا در مورد روابط عراق و همسایگانش نظر خاصی ندارد و صدام این حرف را به مثابه موافقت امریکا با عملیات اشغال کویت تلقی کرد. در واقع اعلام خروج نیروهای امریکایی از سوریه و چراغ سبزی که ترامپ با این کار نشان داد، وارد کردن ترکیه به باتلاقی بود که بازی دوسربردی را برای امریکا به همراه داشت. متغیر سوم به کاراکتر شخصی اردوغان و نگاه بعضاً هیستریکی که نسبت به پیوند مسأله کرد با مسأله تروریسم پیدا کرده باز میگردد؛ یعنی اردوغان همه مسأله کردها را به تروریسم و پ.ک.ک تقلیل میدهد. این هم خیلی مؤثر بود چون مدل تصمیمگیری و حل مسأله اردوغان همین است. او از سال 2014 به این طرف هیچ وقت نرمشی در مسائل کردی چه در داخل ترکیه و چه شمال عراق و چه در شمال سوریه از خود نشان نداده است.
برآیند همه این تصمیم گیریها و طرز تلقی او به اینجا رسید که باید مسأله کردی ترکیه را به روش خشونتآمیز ولو با هزینه زیاد طی کند و به سرانجام برساند. البته توافقهایی که با دولت قطر داشت خیلی مهم بود و الان هم پشتیبانی مالی این عملیات به عهده دولت قطر است و همه اینها در مجموع باعث شد این اتفاق بلافاصله بعد از اجلاس سه جانبه ایران روسیه و ترکیه انجام گیرد.
این اقدام ترکیه تا چه سطحی روند مذاکرات آستانه و موفقیتهایی را که تاکنون حاصل شده بود، تحت تأثیر قرار میدهد؟
یکی از اهداف امریکا این بود عملاً بین این سه کنشگر فعال در مسائل منطقه یعنی ایران، روسیه و ترکیه تشتت ایجاد کند وعملاً روند آستانه را به بنبست بکشاند. زمان این اتفاق خیلی مهم است؛ زیرا ما در سوریه به مرحله تشکیل کمیته تدوین قانون اساسی سوریه نزدیک شدهایم و بنا بر ابتکار اجلاس ژنو باید این روند دنبال شود و حمله اخیر ترکیه به شمال سوریه باعث میشود که این روندها و همچنین ابتکار عمل آستانه را تحت تأثیر قرار دهد. این هدفی بود که امریکاییها به آن دست پیدا کردند و یادمان باشد این اتفاق زمانی رخ داد که امریکا راهبرد کلانی در خاورمیانه ندارد و تا زمانی که به آن راهبرد کلان دست یابد مجبور است با برخی اقدامات تاکتیکی به آن دست پیدا کند. چراغ سبز به ترکیه برای حمله نظامی به شمال سوریه از آن دسته اقدامات بود که باعث شد فعلاً مسأله حل بحران سوریه بازهم به تعویق بیفتد و امریکا سال انتخاباتی خود را طی کند. این سال، سال مهمی است که در واقع انتظار نمیرود امریکا بخواهد ابتکارعملهای جدی در حوزه پرآشوب خاورمیانه داشته باشد مگر آن چیزی که برای شخص آقای ترامپ حائزاهمیت باشد مانند رسیدن به نوعی توافق با ایران در موضوعات مورد اختلاف. در بقیه موارد به نوعی به تعویق انداختن حل بحران، موضوعیت دارد.
جمهوری اسلامی در واکنش به عملیات نظامی ترکیه به طور رسمی و اعلامی مخالفت کرده است اما بهنظر میرسد در صحنه میدانی به نوعی جانب احتیاط را در مواجهه با اقدام آنکارا در پیش گرفته است. ارزیابی شما چیست؟
ایران واقعاً مخالف این اقدام ترکیه است و مخالفتش صرفاً یک موضع اعلامی نیست. به هر حال در ایران دو نگاه نسبت به مسائل کردی در سوریه و حتی عراق و ترکیه وجود دارد؛ یک طرف یک نگاه رئالیستی است که با آموزهای از بدبینی و حتی تئوری توطئه همراه است که همه فعل و انفعالات منطقه را از ناحیه مداخله گری قدرتهای رقیب جمهوری اسلامی میبیند و معتقد است ما باید در مهار مسأله کردی بکوشیم و در مورد همه پرسی کردستان عراق هم همین نگاه وجود داشت. در مقابل نگاه دومی هم وجود دارد که نگاه سازه انگارانهای دارد و ملاحظات هویتی و تأثیر آن را بر سیاست قدرت در منطقه هم میبیند. من شخصاً به این نگاه نزدیکی بیشتری دارم و فکر میکنم حتی حل مسائل امنیتی ایران در موضوع کردی و دغدغههای رئالیستی باید از همین طریق با در نظر داشتن عناصر معنایی و هویتی حل شود؛ زیرا اگر مناسبات کردی با ایران در سایه نگاه غیرامنیتی پررنگتر شود، نتیجه بهتری حاصل میشود که یقیناً میتواند عمق نفوذ استراتژیک ایران را در خاورمیانه بشدت افزایش دهد.
در روند تلاش جمهوری اسلامی برای ایجاد موازنه میان دولت آنکارا و کردها در سوریه، کدام وجه پررنگتر است؟
در این چارچوب، نگاه دوم به تدریج دارد موقعیت دست بالا را پیدا میکند و میتوان از حقوق مردمان کرد که هم تبار ما و دین ما و هم فرهنگ ما هستند دفاع کرد. ضمن آنکه این مسأله را نیز باید هم به دولت ترکیه و هم دولت بشاراسد قبولاند که این دفاع نمیتواند با ایده جمهوری اسلامی هم تعارضی داشته باشد. در این صورت اتفاقاً میتوان ملاحظات رئالیستی را در نظر داشت و کمک کرد تا برای این مسأله راه حلی پیدا شود. بالاخره ترکیه بر خلاف همه اصول و قواعد نظام بینالملل تجاوز کرده و میبایست از سوریه خارج شود و راه آن نیز همین است.
آیا بستر مناسبی برای نقش آفرینی ایران در صحنه مواجهه میدانی وجود دارد؟ ایران تا چه اندازه میتواند ریسک نقش آفرینی در تحولات میان ترکیه و کردها را پذیرا باشد؟
نخست ایران میتواند از طریق تعامل و پشتیبانی سیاسی از مردم کرد و خیلی از گروههای سیاسی که لزوماً به حزب دموکرات کردی سوریه یا نیروهای آزاد ترکیه محدود نمیشوند، از آنها حمایت کند و منعکسکننده صدا و نگاه آنها باشد. از طرف دیگر ایران از این جهت بسیار وزن مؤثری دارد و میتواند بین کردها و دولت مرکزی دمشق که متأسفانه دیدگاههای بعثی و همسان سازانهای نسبت به مسأله کردها دارد، میانجیگری کند و کمک کند دمشق متناسب با واقعیات جدید موقعیت کردها را بپذیرد.
راهکار سوم هم فعال کردن مکانیزم آستانه است که با همکاری و مشارکت روسها بتوانند ترکیه را تا حدی مهار کنند این نوع موضعگیری منطقهای ایران میتواند حتی کمک کند موقعیت سوریه در اتحادیه عرب تقویت شود. این امر هم از طریق همراهی عراق، لبنان و حتی عمان و کشورهای دیگر امکان پذیر است که جایگاه دولت سوریه در اتحادیه عرب اعاده شود. من فکر میکنم آمیزهای از همه این موارد در حال تعقیب است به هر حال ایران نباید در این رویداد سیاست منفعلانهای در پیش بگیرد و تا الان هم حتی باید بیش از این از خود تحرکاتی نشان میداد.
در شرایط کنونی در دست گرفتن ابتکارعمل از سوی تهران با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در رابطه دوجانبه با آنکارا تا چه اندازه میتواند بر روند تحولات جاری اثرگذار باشد؟
ابتکارات چندجانبه زمانبر است و منوط به این است که پیشنهاد دهنده از اتوریته واعتبار بالایی برخوردار باشد. طبیعتاً ترکیه به هیچ وجه حاضر نیست ابتکاری را بپذیرد که کردهای طرفدار دولت بشار اسد در آن مشارکت داشته باشند. لذا راه دوجانبه باقی میماند.
فکر میکنم فوریترین و عاجلترین کاری که میتوان انجام داد فعالسازی همین سازوکار است؛ زیرا بههر حال ما تجربههای خوبی در خصوص موضوعات امنیتی با ترکیه دست کم در 25 سال گذشته داشتیم و من به تجربه میگویم که اصولاً حل و فصل خیلی از مشکلات بین ایران و ترکیه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، دانشگاهی و ترابری به یک پیش فرض بستگی دارد و آن نیز ایجاد یک زبان مشترک برای حل و فصل مسائل امنیتی و ایجاد یک سازوکار مشخص است.
-
يکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۵:۳۳
-
۵۰ بازديد
-
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/126541/