شرق مطرح کرد: گزارشهایی که ندیده مینویسیم
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - شرق مطرح کرد: گزارشهایی که ندیده مینویسیم
k ١١
٨
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/5822861
-->
شرق / متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
از جمعهشب که قیمت بنزین یکباره دونرخی شد و خاطره سال 86 را تکرار کرد تا همین حالا که این گزارش را مینویسیم، بر اساس روایتهای رسمی در حدود صد شهر ایران تجمعات اعتراضی زیادی برپا شد و در برخی از شهرها تبعات و خسارتهای گاه سنگینی هم برجا گذاشت. در همین مدت اینترنت قطع شد و خبر دستاول و درستی که مخاطبان و مردم نگران و مشتاقِ شنیدن واقعیتها، منتظرش هستند نبود که بتوان درباره ماجرا اطلاعرسانی کرد. مانع و محدودیت اصلی در این زمینه ممنوعیتهای اعمالشده است یا خودسانسوری رسانهها و خبرنگاران در این زمینه؟
هرچه هست، میتوان گفت اگر مانند بیشتر دیگر مناطق دنیا که خبرنگاران در مواقع مشابه با پوشش مشخص و متمایز حضور دارند، در صحنههای اعتراضی این روزهای ایران نیز حضور داشتند میتوانستند روایت و تصویری واقعی و ملموس از آنچه در حال رخدادن است را برای مخاطبان و مردم به نمایش بگذارند؛ روایات و تصاویری که میتوان با استناد به آنها مرز بین مردم معترض و محق را با اغتشاشگر در حال تخریب اموال عمومی تفکیک کرد. اگر خبرنگاران رسانههای رسمی با کارت و مجوز در صحنه حضور داشتند و با خودسانسوری و سانسور از بیرون نیز دستبهگریبان نبودند، علاوهبر روایت درست و واقعی آنچه اتفاق افتاده و اینکه نیاز خبری و آگاهیرسانی مردم و مخاطبان داخلی را تأمین میکردند، خود تبدیل به مرجع رسانهای و استناد میشدند. در این شرایط همانند این روزها و تجربههای گذشته، مرجعیت رسانهای به خارج از مرزهای کشور پرواز نمیکرد تا رسانههایی که هدف و استراتژی و تکلیفشان با حامیان مالی و سرمایهگذارانی که دارند معلوم است، با ترکیبی از راست و دروغ و تشویش و اغراق، تبدیل به منبع خبری نشوند و اغتشاش و تخریب و ویرانی را بهجای اعتراض مردمی به افکار عمومی قالب نکنند.
یک سوی دیگر ماجرا هم البته به خود ما برمیگردد؛ ما روزنامهنگارانی که گزارشهایمان را بر اساس گزارشهای رسمی مسئولان و تعدادی فیلم و گزارش تلفنی نوشتهایم و نه بیشتر. سالهاست که ما خبرنگاران برای حضور در تجمعات قانونی و غیرقانونی مجوزی نداریم، امنیتی نداریم و اگر آنجا باشیم مسئولیتمان با خودمان است. به همین شرایط باید دغدغههای معیشت و اقتصادی این سالها و ناامنی شغلی و ورود شبکههای اجتماعی و ماهوارهای و تغییرات انتظارات مردم و تغییرات اجتماعی نسل جدید روزنامهنگاران و خبرنگاران و ... را اضافه کنیم. خلاصه این میشود که تجمع کارگری یا اعتراض معلمان باشد یا اتفاقاتی نظیر دیماه 96 یا اتفاقات این روزهای بعد از گرانی بنزین، بیشتر ما روزنامهنگاران و خبرنگاران از پشت میزهای کارمان بلند نشدهایم و نشد که رؤیت واقعیت کنیم تا سخنگو و راوی واقعیتها باشیم تا سره اعتراض برحق از ناسره تخریب و اغتشاش مشخص شود.
اما چارهای نیست، باید این روند و رویه تغییر کند؛ هم به نفع رسانههاست و هم به نفع کشور و نظام. بیتردید وقتی رسانه رسمی شناسنامهدار داخلی راوی و زبان گویای مشکلات و اعتراضات و اتفاقات باشد و دستش برای نوشتن باز باشد، هم قابل اعتناتر است و هم دردی که روی آن دست میگذارد زودتر و بهتر قابل درمان میشود.پیرامون همین موضوع امروز به سراغ چهار روزنامهنگار از نسل امروز و نسل گذشته مطبوعات رفتهایم تا نظرشان را دراینباره و نحوه پوشش خبری اعتراضات اخیر بپرسیم. این نظرات در ادامه آمده است.
علیاکبر قاضیزاده: وظیفه ما دیدن و روایت است
علیاکبر قاضیزاده، استاد روزنامهنگاری و از خبرنگاران پیشکسوت نیز با انتقاد از آنچه که محدودیت دولتی خوانده میشود، روزنامهنگاران و خبرنگاران را افرادی تنبل که به صندلیها و کامپیوترشان چسبیدهاند خواند و گفت: واقعیت این است که روزنامهنگاران ما نمیدانند مردم چه میگویند و چه میخواهند! از آنطرف علاقه و اعتماد مردم هم به رسانهها از دست رفته و مردم دیگر ما روزنامهنگاران و خبرنگاران را باور ندارند و حق هم دارند که اینطور فکر کنند.
او میگوید خبرنگاران و روزنامهنگاران میخواهند با چند مصاحبه تلفنی و دورزدن در سایتها و شبکههای تلویزیونی همه اتفاقات و واقعیتها را جمع کنند، درحالیکه با این عملکرد نه مخاطب درگیر میشود و نه به وظیفه اصلیمان عمل کردهایم. قاضیزاده میگوید از آنچه بهعنوان محدودیت فلان شورا یا ارگان برای رسانهها اعلام میشود خبر دارد، باوجوداین معتقد است که همه اینها بهانههایی برای عملنکردن به وظیفه اصلی انتقال اخبار است. او میگوید بیشتر روزنامهنگاران و رسانههایشان پشت این بهانهها پنهان شدهاند و با تنبلی و رفتار غیرحرفهای و ناشیگریهای مشهود به دنبال توجیه عملکردشان هستند.این روزنامهنگار قدیمی به اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد اشاره کرد و گفت: بیخ گوش همه ما روزنامهنگاران، اتفاقات زیادی رخ داده، اما نمیبینیم، چرا؟ چون به ما گفتهاند نبینید!؟ چون ممکن است خبرنگار و روزنامهنگار را دستگیر کنند؟ چون ممکن است پس از تهیه گزارش با مشکلات بسیار رسانهمان آن را منتشر نکند؟ اما مگر وظیفه ما دیدن همین اتفاقات و روایت آن نیست؟ یادمان رفته که کار ما دیدن و دنبالکردن و نوشتن رویدادها بدون قضاوت است و نباید به موضوعات دیگر کاری داشته باشیم!
محمد بلوری: روزنامهها عقبنشینی کردند
محمد بلوری، روزنامهنگار پیشکسوت و بنیانگذار صفحه حوادث رسانهها در روزنامه کیهان که از او با عنوان بنیانگذار ژانر حادثهنویسی در روزنامهها یاد میشود نیز دراینباره به «شرق» اینطور میگوید: «آنچه امروز خودش را در بیاعتنایی و بیاعتمادی به روزنامهها نشان داده، ریشه در عملکرد چند دهه روزنامهها دارد که خودشان را از تحولات جامعه دور کردهاند». بلوری که پیش از انقلاب نیز سالیان درازی تجربه کار روزنامهنگاری داشته، به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: «سال 57 و در اوج اتفاقات آن روزها، شریفامامی، نخستوزیر وقت، مدیران روزنامهها و خبرنگاران را جمع کرد تا به نوعی آنها را کنترل کند؛ اما روزنامهها به شکلی خودجوش تصمیم گرفتند چهار روز منتشر نشوند و به عبارتی نشان دادند که سانسور برای آنها معنی ندارد و به این شکل جایگاهشان را تثبیت کردند و حرفشان را زدند». او میگوید روزنامههای پس از انقلاب تا همین روزها، جناحی و سیاسی شدند و به مرور مدیرانی با مقاصدی سیاسی که بهدنبال منافع جناحی و سیاسی و فردی بودند، در آنها بر سر کار آمدند و به مرور استقلال روزنامهها از دست رفت. بلوری به حرمت روزنامهنگاران در میان مردم و اهمیت حضورشان در حوادث مختلف و گزارشهای میدانی اشاره کرد و گفت: «روزنامهنگاران این روزها از پشت کامپیوترشان تکان نمیخورند و از روی شبکههای خبری و اجتماعی گزارش مینویسند. روزنامهنگاران با وجود محدودیتها میتوانستند کار کنند و به مرور مسئولان را عادت دهند که آنها بخشی از روایت رویداد هستند، اما به مرور که فشارها زیاد شد، روزنامهها عقبنشینی کردند».
متین غفاریان: «نمیخواهیم» با محوریت خودسانسوری
متین غفاریان، روزنامهنگار و سردبیر «ایرنا 24»، میگوید: «روزنامهها که عملکردی روزانه دارند، بیشتر با این مسئله مواجه هستند و با توجه به محدودیتهایی که برای آنها ایجاد شده، ترجیح میدهند پشت میز و کامپیوترشان بمانند و به جای گزارش میدانی از کف خیابان، شبکههای اجتماعی و تلویزیونی را چک و از آنها گزارش تهیه کنند». او به وظیفه اصلی تهیه گزارش میدانی روزنامهها که تا حداقل یک دهه قبل ادامه داشت، اشاره میکند و میگوید: «درباره تهیه این گزارشهای میدانی و روایت اتفاقات بدون واسطه چند حالت وجود دارد که یا نمیخواهیم یا نمیتوانیم سراغ موضوعی برویم و در حالت دیگر با این موضوع مواجهیم که آنچه تهیه شده است را چطور و کجا منتشر کنیم. واقعیت این است که محدودیتها آنقدر نبوده که نتوانیم بنویسیم و منتشر کنیم، بلکه بیشتر با موضوع «نمیخواهیم» با محوریت خودسانسوری مواجه هستیم».
غفاریان میگوید: «درباره مغفولماندن این وظیفه اصلی در روزنامهها باید از انجمن صنفی روزنامهنگاران بخواهیم و پیگیری کنیم که بر سر وظیفه اصلی ما چه آمده است که اینطور خودمان، خودمان را سانسور میکنیم و خبرنویس رسانههای رسمی شدهایم. به شکل استاندارد و تعریفشده باید به حضور خبرنگاران در حوادثی مشابه اتفاقات این روزهای اعتراضات بنزینی در سایر نقاط دنیا نگاه کرد، در همه این رویدادها خبرنگاران در کنار هر گروهی با یک کاور مشخص کار خودشان را میکنند اما این موضوع در ایران هنوز تعریف نشده است».سردبیر «ایرنا 24» همچنین در بخش دیگری از تحلیل خود اینطور توضیح داد: «عموما رسانهها را با موضوع مصلحت عمومی کشور محدود به انتشار اخبار و گزارشها میکنند یا اجازه اطلاعرسانی نمیدهند در حالی که رسانه و خبرنگار مطابق با وظیفه اصلی خود و اطلاع از همه خطمشیها و خطوط قرمز میتواند روایتگر حوادث باشد. متأسفانه برخی رسانهها با رویکرد جدایی دولت و ملت، بر اطلاعرسانی و پوشش اخبار کار میکنند تا مثلا مردم سراغ رسانههای خارجی نروند، در صورتی که این رویکرد اشتباه است؛ مصلحت عمومی کشور باید به شکلی دوطرفه پیگیری شود و رسانهها به شکلی آزاد عمل کنند».غفاریان همچنین میگوید: «روزنامهنگارها عموما با اطلاع از حدود اختیاراتشان، باید بتوانند مستقل، خارج از احساسات و قضاوت و در حالی که منافع جامعه و نظام را هم میدانند، کارشان را پیش ببرند و این رویکرد هیچگاه نمیتواند برای کشور ضرری داشته باشد اما متأسفانه در شرایط فعلی از روزنامهنگار تا مدیران مسئول و بالاترین مقامات مرتبط دچار افراط و تفریط شدهاند و کار حرفهای روزنامهنگاری در این میان روی زمین مانده است. مسئله دیگر هم این است که انجمن صنفی روزنامهنگاران هم خودش را تکان نمیدهد تا از دولت و حاکمیت حقوق اولیه خودش یعنی حق نوشتن درباره رویدادهای جامعه بدون سانسور را پس بگیرد».
امیرشاهی: کاهش قدرت رسانه رسمی داخلی برای انتقال هشدارها
افشین امیرشاهی، روزنامهنگار و سردبیر سابق روزنامه شهروند و عضو کنونی شورای سردبیری روزنامه همشهری، دراینباره به «شرق» میگوید «در شرایطی مثل وضعیت اخیر، بخش مهمی از محدودیتها به ابلاغیهها و دستورالعملها و جلسات مختلف نهادهای بالادستی بازمیگردد که رسانهها را موظف میکنند در چارچوب مشخصی کار کنند، بههمیندلیل بسیاری از خبرنگاران انگیزههای خود را از دست میدهند. خود روزنامهنگار و خبرنگار نیز به دلایلی مثل هراس از سرانجام حضور در مراسم و همینطور بیانگیزگی یا خودسانسوری و مواردی از این دست تمایل به حضور میدانی در صحنهها ندارد، مورد دیگر به قوانین و قواعد روزنامه و رسانهای که در آن مشغول به کار است، ارتباط دارد، چون در چنین شرایطی معمولا مدیران مسئول و سردبیرها را بارها به جلسات مختلف دعوت میکنند و به آنها میگویند رسانه اجاره بازنشر چه مسائلی را دارد و چه مسائلی را نمیتواند منتشر کند. با توجه به دیدگاه مدیرمسئول، شرایط در رسانههای مختلف متفاوت است، چون در نهایت مدیرمسئول است که باید در دادگاه پاسخگو باشد. در بسیاری از روزنامهها بهویژه روزنامههای غیرخصوصی مدیران مسئول براساس شایستگی و از میان خبرنگارانی که کار حرفهای انجام دادهاند و خاک مطبوعات را خوردهاند، انتخاب نمیشوند و براساس ارتباطات و هماهنگی با مدیران بالادست انتخاب میشوند. همین موضوع باعث میشود براساس مصلحتسنجیهایی که انجام میشود، حرف مردم آنطورکه باید منتشر نشود و همین امر باعث خودسانسوری خبرنگار میشود.
امیرشاهی همچنین میگوید «همین موضوعات باعث شده است مرجعیت رسانه از داخل خارج شود و به دست رسانههای خارجی بیفتد، بههمیندلیل بسیاری از مردم هنگامی که میخواهند اخبار این روزهای کشور را دنبال کنند، سراغ رسانههای خارجی میروند، بهویژه در همین چند روز که قطعشدن اینترنت ضربه بزرگی به رسانههای داخلی وارد کرد و در مقابل تعداد مخاطبان رسانههای خارجی افزایش پیدا کرده، همه اینها باعث آسیبزدن به رسانههای داخلی شده است. ما در شرایطی قرار داریم که نیازمند تغییرات بنیادی در رویکردها هستیم، این تغییرات خیلی وقت پیش باید اتفاق میافتاد. درست است که امروز برای تغییر دیر است اما فردا دیرتر از امروز است. در حوزه رسانه اگر سیاستهای موجود فرهنگی به شکلی بوده که شکاف زیادی بین سیاست رسمی و غیررسمی ایجاد کرده و باعث شده است سیاستهای فرهنگی حال حاضر نتواند این تنوع اجتماعی و فرهنگی را بازتاب دهد، همین مسئله موجب شده این رسانه و محصولات فرهنگی نفوذ و اعتبار خود را از دست بدهند و بههمیندلیل مرجعیت رسانههای داخلی و رسمی مقدار بسیار زیادی از بین رفته، وقتی مرجعیت یک نهاد فرهنگی به این شکل از بین برود، قاعدتا روی تولیدات آن تأثیر میگذارد».به گفته این روزنامهنگار مدتهاست نقش رسانه در انتقال ارزشهای جمعی بهشدت کاهش پیدا کرده است، حتی برخی میگویند روزنامه نفسهای آخرش را میکشد. دیگر گزارشها حتی بهترین گزارشهایی که در روزنامهها نوشته میشود مانند گذشته دیده نمیشود که البته بخشی از آن نیز به سیاستهای فرهنگی کشور در سالهای گذشته بازمیگردد. در این مدت روزنامههای زیادی تعطیل شدهاند. به این قضیه باید این را نیز اضافه کرد که در سالهای اخیر شبکههای اجتماعی بهعنوان یک رقیب جدی و قدرتمند وارد میدان شدهاند و رسانههای جدید ظهور کرده و باعث شدهاند رسانههای کلاسیک بیش از پیش کماثر شوند.امیرشاهی در ادامه میگوید «درحالحاضر در شرایطی قرار داریم که گروهی از مردم به برخی از مسائل جامعه اعتراض دارند، اما سؤال اینجاست که چرا ناگهان اعتراضها گسترده شد؟ به اعتقاد من این بخش از مردم به بهبود وضعیت زندگی خود چندان خوشبین نیستند و برای تغییر زندگیشان چشمانداز روشنی نمیبینند، این زمینهساز اعتراضات اخیر شده است. مردم از کنترل فساد توسط مسئولان ناامید هستند و همین موجب سرخوردگی شده، مردم احساس میکنند دیده نمیشوند، در تصمیمگیریها نادیده گرفته میشوند و اراده کافی در نهادهای سیاستگذار برای تغییر وجود ندارد. در چنین شرایطی شاهد رفتارهای هیجانی بر اثر سرخوردگی از سوی برخی از مردم هستیم که این اتفاق خشونت را در جامعه افزایش میدهد و راههای عقلانی اعتراض و انتقاد به وضعیت را مسدود میکند. من معتقد هستم این شرایط نتیجه ضعیف و بیاثرشدن رسانههای داخلی است، چون وقتی رسانه نتواند صدای مردم را منعکس کند و قدرت رسانه رسمی داخلی برای انتقال هشدارها کاهش پیدا کند، چنین شرایطی ایجاد میشود».
-
پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۹:۲۲
-
۱۷ بازديد
-
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/131524/