سخنگوی شورای نگهبان: نظام انتخاباتی ایران باید حزبی شود
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - سخنگوی شورای نگهبان: نظام انتخاباتی ایران باید حزبی شود
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6203099
٣
٠
روزنامه سازندگی / متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اکبر منتجبی/ پیش از مصاحبه با دکترخدایی، عضو حقوقدان شورای نگهبان و سخنگوی این نهاد، کمی نگران بودم. نکند مصاحبه به یک جلسه پرسش و پاسخ عادی تبدیل شود و چیزی نتوان پرسید و جوابی نتوان شنید. اساسا این مخاطره همیشه برای گفتوگو با چهرههای مدیریتی و دولتی وجود دارد. چند سؤال کلی در ذهن داشتم و یک سؤال مکتوب: «از این انتخابات راضی بودید؟» با همین سؤال نیز شروع کردم. روند مصاحبه برخلاف انتظارم بسیار جذاب شد. سؤالهای تند و تیز و پاسخهای روشن دکتر کدخدایی که تلاش میکرد به دور از هیجانزدگی، سخن بگوید. روند وقتی صریحتر شد، رضا معطریان که برای عکاسی آمده بود نیز در کنار من نشست و به پرسش پرداخت. دکتر کدخدایی با خنده گفت: «سؤالات منتجبی کم بود، عکاس هم اضافه شد.» و بعدتر یکی از اعضای دفتر دکتر کدخدایی بهشوخی گفت: «این مصاحبه نیست. این سخنرانی آقای منتجبی است با حاشیههایی از دکتر کدخدایی.» با این حال تلاش میکردم سؤالات مرسوم را بپرسم. از برخی رفتارهای دوگانه. از این که چرا یکی به علت فساد اقتصادی سالهای سال نمیتواند کاندیدا شود و یکی دیگر تایید میشود. این که مرز نقد نظام و حکومت تا کجاست. آقای کدخدایی نیز با سعه صدر و بزرگواری یک به یک سؤالات را پاسخ میدادند. از ایشان برای پذیرفتن این مصاحبه ممنونم. برای خودم تجربه جالبی بود.
آیا از انتخاباتی که گذشت راضی هستید؟
پیشاپیش سال نو را تبریک عرض میکنم، انشاءالله سال 99 برای مردم ما سال پربرکتی باشد و توسعۀ بهتر و بیشتری داشته باشیم. نمیدانم از چه بُعدی سئوال میکنید که از انتخابات راضی هستیم یا خیر، یک وقت از جهت کارهایی است که به شورای نگهبان مربوط بوده است، در این رابطه تلاشمان این بود که اجرای قانون را به نحو صحیح انجام بدهیم.
فکر میکنید به نحو صحیح انجام شد؟
ما از این جهت دو حوزه داشتیم؛ بحث صحت انتخابات (که هنوز درگیر آن هستیم) و بحث بررسی صلاحیتها که فکر میکنم اینبار خوب بود، به دلیل اینکه دقت بیشتری را برای انطباق مواد قانونی با شرایطی که در پروندهها هست و محتوای پروندهها صرف کردیم و طبیعتاً بهتر میتوانستیم به کسانی که احیاناً صلاحیتشان مورد تأیید واقع نشده پاسخگو باشیم، به همین خاطر هم غالب افرادی که درخواست داشتند و مشخصاً پیگیر بودند و باقی افراد را هم توانستیم دعوت کنیم و هر کدام از آقایان اعضایی که صحبت داشتند یا کارشناسان ما با آنها صحبت کردند و موارد را اعلام کردند. در بحث صحت هم که به جز 34 حوزهای که صحت آن در چند روز گذشته اعلام شد، در حال بررسی باقی موارد هستیم. طبیعتاً در برخی حوزهها شکایت شده است، خصوصاً جایی که فاصلۀ شخص برنده با شخصی که رأی نیاورده بسیار اندک است، دقت داریم که انشاءالله بررسی شود، هیأتهایی را اعزام کنیم و در نهایت نتایج را اعلام کنیم.
آیا آمار دقیقی دارید که چه تعدادی ثبتنام کرده بودند؟
در مرحلۀ اول بیش از 16 هزار نفر ثبتنام کرده بودند که وقتی در هیأتهای اجرایی رسیدگی شد، با انصرافیها چیزی حدود 14هزار و 400 نفر حدوداً جزو آمار قرار گرفتند.
طی چه مدتی این افراد با اصول و معیارهای مدنظرتان انطباق داده شدند؟
هیأتهای اجرایی چند روزی فرصت دارند و سپس در فرصتی 10 روزه هیأتنظارت و هیأتمرکزی در اختیار دارند و نهایتاً فرصتی 20 روزه در اختیار شورای نگهبان است.
آیا در فرصتی 10 روزه واقعاً میشود صلاحیت 14هزار نفر را بررسی کرد؟
یکی از نکاتی است که ما همیشه برای اصلاح قانون مدعی آن بودهایم این است که اصولاً زمانهایی که برای بررسی صلاحیتها قرار دادهاند با توجه به تعدادی که ثبتنام میکنند به هیچوجه کافی نیست و اگر آن زمان شما میآمدید، میدیدید که اینجا روند به چه صورت است و الان نگرانیتان را مرتفع میکرد، زیرا آنجا 24 ساعته و شبانهروز همه به کار بودند که بررسیها انجام شود و در اختیار آقایان قرار بگیرد. حتی خود ما معمولاً شبها اینجا بودیم و منزل نمیرفتیم و برخی از اعضاء هم به همین صورت تا بتوانیم کار را انجام دهیم. واقعاً کار طاقتفرسایی است.
بررسی صلاحیت 14هزار نفر طی 10 روز واقعاً خیلی عجیب است؟!
10 روز ابتدایی است و بعد 20 روز هم به آن افزوده میشود.
واقعاً به نظر میرسد که کلیشهای دارید و آن را روی کاغذ میگذارید و بله و خیر آن را بررسی میکنید، زیرا بعضی جاها احساس میشود نسبت به ردصلاحیتها حتی نیتخوانی صورت میگیرد.
در بحث عدم احرازها با توجه به اینکه قانون این اجازه را داده است، کسانی که سابقهای ندارند و مواردی از آنها ذکر نشده است و خود افراد هم پیگیری نکردند که موارد مُسرتهای را ارائه کنند برایشان عدم احراز لحاظ میشود، اما افراد شاخص اینطور نیستند زیرا آنها یا پرونده دارند یا نمایندگان ادوار یا همین دوره هستند یا افراد دیگر که بررسیهایشان خیلی زمانبر است. به عنوان مثال ما در یکی از پروندهها به قدری درگیر بودیم که حاجآقا جنتی گفتند به اندازۀ 16هزار نفر ما وقت صرف این کردیم.
صرف آن یک نفر؟
بله. قصد دارم بگویم گاهی اوقات افرادی هستند که پروندههای وقتگیری دارند.
بررسی صلاحیت افراد شاخص چقدر زمانبَر است؟
هیچوقت در این رابطه میانگینی نگرفتیم، زیرا برای ما تفاوتی ندارد و در نهایت باید به نتیجه برسیم و اعلام کنیم.
قصد دارم بدانم وقتی یک نفر تحت عنوان آقای X مطرح شود، میگویند که این احراز صلاحیت نمیشود زیرا التزام عملی به اسلام ندارد؟
خیر، وقتی کسی التزام عملی ندارد کاملاً روشن است، افرادی گمنام هستند که آدرسی ندارند و شما آنان را نمیشناسید. فقط یک فرم ثبتنام اولیه است و گاهی اوقات حتی تلفنی که داده است را پاسخگو نیست و در آدرسی هم که ذکر کرده است کسی نیست. خب کار در رابطه با این افراد راحت است، زیرا میشود عدم احراز و کنار گذاشته میشود. اما در مورد افراد دیگر مباحث مختلفی مطرح است.
درواقع در وهلۀ اول صافیای میگذارید و کسانی را که نمیشناسید رد میکنید؟
خیر، اینطور نیست به مرور هر شخصی را در جای خودش بررسی میکنیم. در پروندهها به ترتیب ممکن است افراد شاخص و سوابق باشند، اما فردی که سوابق، آدرس و مشخصاتی ندارد، طبیعتاً عدم احراز اعلام میشود.
از این لحاظ سئوال کردم که خوشحال هستید یا خیر، درواقع دو وجه موضوع مدنظرم بود؛ یکی پیروزی اصولگرایان (چون شما در آن جبهه حضور دارید)...
خیر، من و شورای نگهبان در این موردی که میفرمایید نیستیم.
منظورم به عنوان یک شخص حقوقی نیست، بلکه به عنوان شخص حقیقی. موضوع دوم این است که آیا از اینکه میزان مشارکت در این دوره به شدت پایین بوده است راضی هستید؟ زیرا این موضوع طی 40 سال گذشته سابقه نداشته است. درحالیکه طی آخرین مصاحبهتان اعلام کردهاید که وظیفۀ شورای نگهبان بالا بردن مشارکت نیست.
منظور این است که در قانون نسبت به این موضوع تکلیفی برای ما ذکر نشده است.
خیلی چیزها در قانون ذکر نمیشود، اما درواقع عملاً روی دوش نهاد مربوطه وجود دارد. مثلاً در قانون ذکر نشده که سپاه در انتخابات شرکت کند، اما سپاه عملاً شرکت میکند و درواقع یکی از نهادهای نظارتی شما درواقع سپاه است. میخواهم ببینم چرا آن صحبت را کردید و هم اینکه نظرتان در رابطه با این میزان مشارکت چیست؟
چون آنجا سئوال این بود که آیا شما نسبت به میزان مشارکت و حضور مردم نقشی دارید، من عرض کردم که نقش شورای نگهبان در اجرای وظایفاش بسیار اندک است. ضمن اینکه ما وظیفۀ قانونی نداریم. یعنی در قانون به ما گفتهاند که این شرایط را لحاظ کنید، هیچجا ذکر نشده است که ببینید مشارکت کم است یا زیاد و بعد ورود کنید، اصلاً ابزاری در این رابطه نداریم. نکتۀ بعدی این بود که در تمام نظرسنجیهایی که طی یک سال گذشته حتی توسط دستگاههای قوۀ مجریه شده بود که آمار آن تماماً موجود است، نقش شورای نگهبان بسیار بسیار در مشارکت اندک بود.
در افزایش یا کاهش مشارکت؟
بله. نقش اول مباحث معیشتی و اقتصادی بود که به قوۀ مجریه مربوط میشود، نقش بعدی وعدههای مسئولین بود که بیشتر به نمایندگان مجلس و قوۀ مجریه برگشت میکند و... طی آمار موجود حدود 48 درصد به مباحث معیشتی مربوط بود، 38 درصد به بدقولی مسئولین و نمایندگان بود و به ترتیب پایین میآمد تا فکر میکنم حدود 4/0 درصد برای بررسی صلاحیتها بود، این آمار طبق نظرسنجیهایی بود که دستگاههای دولتی انجام داده بودند و من به این خاطر عرض کردم و گفتم که بر فرض قبول فرمایش شما نقش شورای نگهبان در مشارکت بسیار اندک است. اما از بُعد اول عرض بنده این بود که قانون به ما گفته است شرایطی که در مواد 28 و 30 قانون است را لحاظ کرده و با شرایطی که در پرونده هست منطبق کرده و نهایتاً نظر خودتان را اعلام کنید و چیز دیگری از ما خواسته نشده است.
بله چیز دیگری خواسته نشده، اما شما ملزم میکنید که چیزهای دیگری که خواسته نشده است را رعایت کنید.
درصد همان بود که بنا به نظرسنجیهای دولت اعلام شده و خدمت شما عرض کردم.
صحبتهای شما این احساس را به وجود میآورد که توپ به زمین دولت و مجلس پرتاب میشود، البته ممکن است بخشی از آن درست باشد، اما واقعیت این است که دولت یک لایحه میبرد یا مجلسه مصوبهای در مورد امور اقتصادی یا بودجه میآورد و بعد شورای نگهبان آن را رد میکند، یعنی نقش شورای نگهبان فقط در تأیید صلاحیت نیست، بلکه در فرآیند یک دوره است.
اما مصوباتی که دولت و مجلس در حوزههای اقتصادی و... داشته است غالباً مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته است، هرچند در آنجا هم تکلیف قانونی داریم؛ انطباق با شرع مقدس و انطباق با قانون اساسی. اگر غیر از این دو باشد طبیعتاً حق دارید که این ایراد را داشته باشید. ما در همۀ موارد هم به مجلس و هم به دولت ایرادهایی را اعلام میکنیم که سپس به مجلس میرویم، توضیح میدهیم، مجلس آن را اصلاح میکند و انجام میشود.
به عنوان مثال FATF یا لوایح پولشویی...
هیچکدام درواقع به گونهای نبوده است که مخالفتی خارج از قانون اساسی یا شرع مقدس نسبت به مصوبات داشته باشند. نسبت به مصوباتی که میفرمایید، میدانید که 3 تا از آنها را شورای نگهبان تأیید کرده است و یکی از آنها بود، آن هم به دلیل حقوقی خاصی که نمیدانم اگر بحث شما حقوقی است، به دلیل مادۀ 6 که داشت؛ بهطور کلی گفته بود حقشرط نباید باشد و مجلس حقشرطهایی را لحاظ کرده بود، به این خاطر گفتیم مادۀ 6 با این انطباق داده شود، وگرنه اگر مانند باقی موارد بود چنین مسئلهای پیش نمیآمد. مثلاً پالرمو مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت، حتی اصلاح قانون پولشویی و مبارزه با پولشویی مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت، اصلاح قانون مبارزه با تأمین مالی تروریسم نیز مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت. پس اگر بخواهیم حداقل یا حداکثری لحاظ کنیم، درواقع اینها هم مورد تأیید واقع شده است، ضمن اینکه شورای نگهبان بههرحال یک وظیفۀ قانونی دارد، آیا باید براساس آن وظیفۀ قانونی نظر بدهد یا خیر؟ یعنی به نظر شما شورای نگهبان باید چشماش را ببندد؟!
مقصود بستن چشم نیست، بلکه قصد دارم بگویم 4/0 درصد که میگویید در مورد صلاحیتهاست که اگرچه آنجا هم به نظرم پارادوکسی وجود دارد. مثلاً اگر چهرههای شاخصی را در انتخابات تأیید صلاحیت کنید، بالاخره ممکن است عدهای به آنها رأی بدهند و همین موارد میزان مشارکت را افزایش بدهد.
بله، اما تجربۀ این بار نشان داد که این خیلی فرضیۀ درستی نیست. من قصد ندارم به مسائل سیاسی ورود کنم، اما چون شما فرمودید مثال میزنم؛ این دور از دوستان اصلاحطلب کم تأیید نشدند.
اما چهرۀ شاخصی هم تأیید نشد؟!
غالب نمایندگان مجلس و نمایندگان اصلاحطلب تأیید شدند، همینها به قول دوستان به حوزههای رقابتی رفتند و نفرات سوم و چهارم شدند، چرا؟ من نمیخواهم نام ببرم، اما افرادی هستند و اگر خواستید پس از مصاحبه خدمت شما عرض میکنم.
موضوع این است که در رابطه با تأیید صلاحیتها واقعاً شائبههایی وجود دارد. ملاک شما چیست؟ در ابتدا هم در این رابطه صحبت کردیم. فردی که شائبۀ فساد اقتصادی دارد رد میشود و سپس تأیید صلاحیت میشود، مثلاً آقایان تاجگردون، وکیلی و قالیباف و... یعنی شائبههایی در مورد این افراد وجود دارد. آقای کرباسچی را به خاطر 4 سکهای که به یکی از مدیران منطقهاش داده بود تا ابدالدهر از هر نوع فعالیت مدیریتی ممنوع کردند، اما آقای قالیباف که آقای شریفینامی را دارد که مظهر فساد بوده است تأیید صلاحیت میشود. از این طرف آقای تاجگردون انواع و اقسام پروندهها را دارد و تأیید صلاحیت میشود یا آقای وکیلی. از طرف دیگر آقای مطهری را داریم که به لحاظ اقتصادی، دیدگاه فرهنگی و... سالم است، اما منتقد است و ممکن است زبان تند و تیزی هم داشته باشد؛ پس شائبه بر این شائبه چیست و دوماً اینکه مرز انتقاد از حاکمیت کجاست؟ یعنی تا کجا میتوان گفت که اگر تا اینجا انتقاد کنیم شورای نگهبان میگوید که این خوب است و اگر مقداری بالاتر برویم میگوید که نه بد شده است.
در بحث انتخاباتی که میفرمایید شورای نگهبان شرایطی را در قانون ذکر کرده است و گفته که باید این شرایط را به افراد انطباق بدهید. نگفته است قضاوت کنید، زیرا ما قاضی به مفهوم قاضیای که در محکمه نشسته است نیستیم. قاضی در محکمه شرایط دیگری دارد و ممکن است ادلۀ دیگری را نگاه کند. به ما گفتهاند که طرف باید حسن شهرت داشته باشد، شما حسن شهرت را چطور ارزیابی میکنید؟ فرد باید در محل، حوزۀ انتخابیه و خارج از حوزۀ انتخابیه حُسنشهرت داشته باشد که طبیعتاً این منوط به رفتارهای فرد و چهرهای است که مردم از آن فرد میشناسند. اینها را میتوانیم به محکمهای ببریم و بگوییم فرد حُسن شهرت ندارد؟ طبیعتاً هیچ محکمهای به این رسیدگی نمیکند و وقتی گفته میشود اعتقاد به قانون اساسی یا ابراز وفاداری به قانون اساسی؛ طبیعتاً هیچوقت نمیتوانید این موضوع را به عنوان جرم تلقی کنید و هیچ قاضیای هم این فرد را برای این موضوع محاکمه نمیکند، اما قانون به ما ابلاغ کرده است فردی که قصد دارد در این پست قرار بگیرد، لازمهاش این است که چنین حداقلهایی را داشته باشد؛ قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از جهت اقتصادی یا اخلاقی حُسنشهرتی داشته باشد. حال ممکن است در این حسن شهرت مطالبی علیه بنده یا شما گفته شود، ما اینجا باید ادلۀ اولیهای داشته باشیم که اگر پروندۀ حضرتعالی یا بنده بیاید، باید بررسی شود که چه ادلهای موجود است که آیا من در حوزۀ اقتصادی آدمی هستم اصطلاحاً به دنبال رانت، لابیگری و... اگر الان فردی دنبال رانت، لابی اقتصادی و زد و بندها باشد، شما نمیتوانید او را در محکمه، محاکمهاش کنید، زیرا قانونی در این رابطه ندارید که ایشان رانتخوار است. تا زمانی که رانتخوار تا به عناوین مجرمانه منطبق نشود هیچ کاری نمیتوان کرد، اما در اینجا برای ما مهم است که اگر مثلاً فردی (حال قصد نداریم به نمایندگان محترم چیزی را نسبت بدهیم) اما از جایگاهی که دارد سوءاستفاده کند و به دنبال رانتهای اینگونهای باشد و برای ما محرز شود، ممکن است به این فرد بگوییم صلاحیت ندارید به پست نمایندگی بروید، فقط همین و چیز بیشتری به او نمیگوییم. نه میگوییم که الیالابد به خانهنشینی محکوم هستید و نه حکمی صادر میکنیم و نه اگر جایی مدیرکل شد یقۀ او را میگیریم. الان بسیاری از کسانی که شورای نگهبان صلاحیت آنها را تأیید نکرده است وزیر، وکیل، معاون وزیر، استاندار و... هستند.
اما این طرف هم هست، یعنی شما تأیید کردید و ممکن است مواردی داشته باشد...
در بعضی جاها ما حتی حداقل اسناد را هم نداشتیم، همۀ افرادی که شما میفرمایید مطالبی که نسبت به آنها هست را فرا میخوانیم و به آنها میگویم چنین مطالبی نسبت به شما هست و این افراد حرفهای اینچنینی میزنند. آنها هم دلایلی دارند، برخی از افرادی که نام بردید را به اینجا آمدهاند و نسبت به تمام مواردی که شما میفرمایید یا در فضای مجازی منتشر شده است را مکتوب توضیح دادهاند و روی پرونده هست، همه را نفی کردهاند.
شما صرفاً به خاطر اینکه طرفی را نفی میکنید صلاحیت را تأیید میکنید؟!
خیر، یکی از بررسیها این است، ما از مراجع دیگر هم سئوال میکنیم. مثلاً نکتهای که فرمودید اینکه کسی دنبال زد و بندهای مالی باشد؛ بانک مرکزی به ما میگویند که فلان فرد همیشه دنبال وام و کارهای پیمانکاران و افرادی به این دست است، بانک مرکزی هم بر این مطلب به عنوان شاهد در نظر گرفته میشود. اما در یک وقتی هست که در مورد فردی میپرسیم و میگویند که هیچوقت ایشان مراجعه نکرده است و متوجه میشویم که مثلاً در فضای مجازی چون ایشان از شما ناراحت بوده است مطالبی را گفته است.
فضای مجازی نیست، مثلاً بعضی جاها شما میگویید طرف هیچ التزامی به اسلام ندارد، بعضی جاها احساس میشود شورای نگهبان نیتخوانی میکند که مثلاً شما اسلام را قبول ندارید.
اجازه بدهید سراغ این موضوع هم میرویم.
یا مثلاً شورای نگهبان نیتخوانی میکند و میگوید فرد قانون اساسی را قبول ندارد، اما وقتی به مظهر فساد اقتصادی میرسد میگویید خب نفی کردید و موضوع حل شده است؟!
اجازه بدهید کامل عرض میکنم. پس طبق توضیحات قبلی در حوزۀ اقتصادی وضعیت اینچنین است و باید ادلهای باشد، طرف را دعوت میکنیم، از مراجع مربوطه و منطقهاش میپرسیم. مراجع چهارگانه هم مطالبی را برای ما میفرستند، حال اگر مراجع چهارگانه مطالبی نفرستادند و ما هم به نتیجهای نرسیدیم، طبیعتاً نمیتوانیم به فرد تهمت بزنیم که الا ولاهو همین است که فلانی گفته یا در فضای مجازی و رسانهها وجود دارد. یک نکته این است، اما در حوزههای حاکمیت که اشاره کردید، ابتدای امسال هم عرض کردم که مسائل یا اقتصادی است، یا اخلاقی یا ضدیت با حاکمیت... ضدیت با حاکمیت با انتقاد از حاکمیت بسیار متفاوت است. ما به هیچوجه انتقاد از حاکمیت را نفی نکردهایم. دلیل روشن هم این است که الان خیلی از افرادی که تأیید شدهاند، اتفاقاً همه هر روز در روزنامه، نشریۀ شما، در مجلس یا خارج از مجلس علیه تمام نهادها صحبت و انتقاد میکنند. اگر قرار بود به صرف انتقاد ما کسی را رد کنیم، پس خیلی از این افراد نباید تأیید میشدند.
مرز این موضوع کجاست، مثلاً شورای نگهبان میگوید تا کجا میتوانید انتقاد کنید و از کجا به بعد نمیتوانید؟
یک وقت هست که شما صحبتهایی را از فرد دارید که میگوید من اصلاً قانون اساسی را قبول ندارم. بعضی از صحبتها از این افراد موجود است، ما این را میگوییم مرز. یک وقت است که شما میگویید ما باید قانون اساسی را اصلاح کنیم، من و شما هم نشستهایم و ممکن است سئوال شما این باشد که آیا میشود قانون اساسی را اصلاح کرد؟ ما میگوییم بله و این جاها را میتوان اصلاح کرد و... یا در کلاس دانشگاه که هر روز سر اصلاح قانون اساسی صحبت میکنیم. کسی از ضدیت قانون اساسی و ضدیت با نظام صحبت نمیکند، اما وقتی گفته میشود من اصلاً نظام جمهوری اسلامی یا قانون اساسی را کلاً قبول ندارم مساوی است با ضدیت با نظام. حتی نسبت به این موضوعات اسنادی وجود دارد و اگر این اسناد نبود ما اصلاً حرفی نمیزدیم. اسنادی که مراجع به ما دادهاند، عموماً هم اینها را تا جایی که شده با افراد در میان گذاشتهایم، حال ممکن است فرد بگوید که مقصود من این نبود و اینگونه صحبت کردم و... که حرف دیگری است. اگر آن را هم به این نتیجه برسیم که فرد واقعاً قصدی نداشته است، از آن هم عبور میکنیم.
احتمالاً سه مورد از صحبتهای آقای مطهری را شنیدهاید، ایشان میگویند: «به من گفتهاند چرا در مورد مسئولین صحبت کردید» و...
مطالب ایشان متعدد است و من قصد ندارم خیلی موضوع را باز کنم.
وقتی ایشان مواردی را مطرح کردند، طبیعتاً ممکن است این موارد نسبت به افراد دیگر هم وجود داشته باشد.
خیر، نسبت به خود ایشان هم مطالب متعددی هست. نمیدانم ایشان چقدر را عنوان کردند و چقدر را خیر و یا چقدر را امکان داشته است که با خودشان در میان بگذارند. اما مطالب ایشان اندک نیست و من شخصاً به افراد دیگری که پیگیر کار ایشان شدند گفتهام. البته مستندات هم نسبت به این مطالب وجود دارد. پس صرف انتقاد نیست، اگر اینطور بود افراد دیگری که... الان فردی را ما از لیست امید تأیید کردیم که هیچگونه مشکلی هم نداشت و همین انتقادات روزمره را داشت، پس از تأیید صلاحیت توئیت زد که داس شورای نگهبان همه را درو کرد. آیا ما ایشان را ردصلاحیت کردیم و حرفی به او زدیم؟ بدتر از این که نیست. حتی شما هم نام آن را انتقاد نمیگذارید، بالاخره یک توهین و تهمت است، اما چنین حرفی زده شد، چرا ما او را ردصلاحیت نکردیم؟
بحث را روشنتر کنیم، مثلاً این موضوعات مدنظرتان هست که در مورد رهبری کسی حرفی مطرح نکند.
رهبری ما بهقدری بزرگوار هستند که خودشان میفرمایند کسی از من انتقاد کردند شما کاری نداشته باشید.
موضوع همین است، رهبری بارها این را گفتهاند، اما مثلاً ممکن است شورای نگهبان بگویند که بله رهبری به علت بزرگواریشان این جمله را فرمودند، اما ما لحاظ میکنیم.
در قانون مجازات اگر کسی به رهبری یا رئیسجمهور توهین کند مجازات هم دارد.
این موضوعات که داستان قضایی دارد، اما آیا شورای نگهبان لحاظ میکند که اگر کسی به سپاه پاسداران، شورای نگهبان یا نهادهای حاکمیتی انتقاد کند؟
خیر. غالباً به شورای نگهبان هر چه دلشان میخواهد میگوید.
شورای نگهبان البته شکایت میکند.
شما همیشه در روزنامهتان علیه شورای نگهبان مینویسید.
در مورد فساد مشخصا، مثلاً در مجالس قبلی آیا نمایندهای را داشتهایم که نامۀ سربرگ از او آمده باشد که توصیهای کرده باشد؟ مثلاً پروندۀ سه هزار میلیاردی که خیلی هم معروف بود، خب این فرد پس از این ماجراها در شورای نگهبان تأیید شده است، درصورتیکه بارها به دادگاه رفته و آمده و بعداً کموبیش مشخص شده است که نقشی در این ماجرا داشته است؟!
توجه داشته باشید که این فرد به دادگاه رفته اما محکوم نشده است. من همیشه این نکته را روشن کردهام که گاهی اوقات شما نسبت به دخالت فرد، لابیگری و رانتخواریها مدارک بسیار متقنی دارید که نسبت به آن هیچکس تردیدی ندارد، اما گاهی اوقات شبهه است، یعنی یک سند ضعیفی دارید که فرد منکر آن میشود و سپس در شورا میآید که آقایان باید نظر بدهند و این نظر باید جمعی باشد. اشکالی که ما در جامعه داریم این است که تصور میکنند شورا یک نفر است و یک نفر تصمیم میگیرد. این اشتباه متأسفانه بین مردم جا افتاده است.
البته این نگاه را شورای نگهبان تلقین کرده است که ما نهادی 12 نفره هستیم.
فکر میکنم شما در رسانه این کار را کردهاید.
واقعاً اینطور است که تشکیلات شورای نگهبان اینطور به نظر میآید.
ببینید 12 نفر باید رأی بدهند. ممکن است همین در رابطه با سند ضعیف که وجود دارد، من و شما کنار هم نشستهایم، شما معتقدید که این سند مؤثر است و باید نسبت به صلاحیت ایشان مؤثر باشد و او را رد کنیم، بنده عرض میکنم خیر مؤثر نیست و رأیگیری میشود. ما همین دوره افرادی را داشتهایم که 6 رأی داشتند و یک رأی دیگر برای تأیید میخواستند، یعنی اگر 7 رأی میآوردند تأیید میشدند، اما این اتفاق نیفتاد. این موضوع برای افرادی بود که خیلی هم معروف هستند. چه کاری میتوان کرد؟ وقتی رأی شورایی است بخشی هم به این موضوع برگشت میکند، یک وقت شما مدیر یک جا هستید، ما با شما صحبت میکنیم، قانع میشوید، تصمیمی میگیرید، ابلاغ میکنید و اجرا میشود. اما وقتی چند نفر باشد میگویید که باید موضوع را در هیأتمدیره طرح کنم و ممکن است هیأتمدیره مخالفت کند. اینجا شورا هم به همین صورت است. 12 نفر هستند که نهایتاً آن مدارک و مستندات باید نزد آنها بیاید و آنها با رأی خودشان تأیید یا رد را اعلام کنند. اگر این کار نشود همین وضعیتی است که اتفاق میافتد. ممکن است من علناً نسبت به فردی که شما موافق تأیید او بودید، من هم موافق بودم، اما نمیتوانم بیرون بگویم چون ما هم در آن جمع 12 نفره هستیم. ممکن است من با فرد مخالف بودم و گفتهام باید رد شود، اما وقتی رأی آورده است نمیتوانم رأی تأیید را بگویم رد یا رأی رد را تأیید بگویم.
تلقی بخشی از جامعه این است که پیامی که شورای نگهبان به جامعه میدهد این است که ما با آدمهای فاسد کاری نداریم، با آدمهای منتقد یا به تعبیر صریحتر خائن کار داریم، یعنی اگر کسی مرزهای انتقاد را بشکند و چهرۀ منتقد یا حتی رادیکالی مقابل نظام باشد و ایستادگی کند، تحت هیچ شرایطی نمیگذاریم از فیلتر شورای نگهبان رد بشود، اما اگر کسی ناناش را در سفرۀ مردم یا به خون مردم آلوده کند و آدم فاسدی باشد، شورای نگهبان واقعاً با او کاری ندارد.
تلقی کاملاً غلطی است.
این پیام در جامعه داده میشود. وقتی آدم میبیند افراد فاسد از نگاه عمومی حضور پیدا میکنند...
شما این را میفرمایید، ما هم بههرحال باید حداقل اسناد و مدارکی داشته باشیم.
مسئلهای که سبب شده برخی از جوانان عدالتخواه خوششان میآید و همیشه مطالبشان را دنبال میکنند این است که اینها مرزی ندارند در اینکه یکی اصولگرا یا اصلاحطلب است. اگر کسی فاسد است خیلی صریح علیه او صحبت یا انتقاد میکنند، اما نهادهای حاکمیتی هم این مرز را بین منتقد و فاسد میگذارند و سپس بین منتقد خودی و... حال خودیها که اساساً منتقد نمیشوند، اما باز این مرز وجود دارد. مثلاً ما میگوییم جناح اصولگرا در هیچدورهای در انتخابات هیچ مشکلی از ردصلاحیتها ندارد. آنها از یک سال قبل انتخابات را شروع میکنند، جلساتشان را میگذارند و...
الان باور خودتان همین است؟
من به نمایندگی از بخشی از افکار عمومی این سوالات را مطرح میکنم.
پس نسبت به کسانی از (به اصطلاح شما) اصولگرایان رد شدهاند چه پاسخی میدهید؟ افراد شاخصی هم از آنها در مجلس داشتیم. ما افراد شاخصی را در همین مجلس داشتیم که اصولگرا بودند و رد شدند، برای این چه پاسخی دارید؟
انتخابات مجلس متفاوت است، در هر انتخاباتی حدوداً 60 درصد مجلس تغییر میکند، حال یا رأی نمیآورند یا...
شما روی مصداق رفتید، من میگویم در همین مجلس مصداق داریم و در مجالس قبل هم داریم. «افراد اصولگرایی که رد شدند» برای این چه پاسخی دارید؟
خب حتماً پروندههایی داشتهاند.
احسنت، شما پاسخ را دادید.
یک نکته وجود دارد و آن این است که جناح اصولگرا از قبل میداند که آقای X این دوره نیست.
نمیدانند.
کموبیش میدانند یا اینکه تکلیفشان روشن است.
نمیدانند.
در سطح کسانی که خود را برای ریاستمجلس آماده میکنند، چه شد؟
اگر امکان داشت که افرادی که آمدند وساطت کنند برای همین افراد اصولگرا را رو میکردند و ما به هیچوجه نپذیرفتیم، آنوقت شما متوجه موضوع میشدید. افراد زیادی به این صورت بودند.
تلقی جامعه و بچههای اصولگرا و مطبوعات این نیست و واقعاً تلقی ما هم این نیست.
شما این را اشتباه به جامعه تلقین میکنید.
ما که این کار را نمیکنیم، شورای نگهبان این کار را میکند.
شما واسطه هستید و باید اصلاح کنید.
یعنی شما پرونده هر دو جناح را با یک چشم بررسی میکنید؟
هر دوی اینها به محکمۀ قضایی میروند، اگر محکمۀ قضایی به ما بگوید که این ارتباط میان متهمان و نامزدها از هر دو جناح وجود دارد، قطعاً ما نظر شما را عملی میکنیم.
ما ایرانیها استاد دور زدن هستیم، یعنی کاری میکنیم که هیچ سند و مدرکی به جا نماند، همۀ ما هم میدانیم که موضوع از چه قرار است.
پس ما مقصر نیستیم.
اتفاقاً در فضایی که به وجود میآید مقصر هستید. به خاطر این است که میگویم یک جناح میداند که هیچ مشکلی ندارد، نهایتاً یک نفر را کنار بگذارد، 50 گزینه دیگر وجود دارد و یک جناح میداند که اگر یک نفر را کنار بگذارد، دیگر هیچ گزینهای وجود ندارد و این مخیر میشود بین آمدن و نیامدن، دیگری میگوید که اصلاً اهمیتی ندارد و 500 آدم دیگر هم دارم. بعد هم میروم پیش آقای کدخدایی و چانه میزنم و کار را پیش میبرم.
اگر بخواهید با احساسات صحبت کنید به جایی نمیتوان رسید. این مانند یک سخنرانی است که در دانشگاهی انجام بدهید و برای شما دست بزنند و بیرون بیایید. شما شورای نگهبان را موظف کردید که براساس چارچوب قانونی عمل کند، پس یک نهاد سیاسی نیست. اشتباهی که شما دارید معمولاً این است که شورای نگهبان را به عنوان یک حزب و یک باشگاه سیاسی تلقی میکنید و انتظار دارید مانند یک حزب، شورای عالی یا مرکز عالی حزب عمل کند. اما نگاه و وظیفۀ شورای نگهبان این نیست و اصلاً این ابزار را هم ندارد. شاید باید آن را اصلاح کنیم و در جای دیگر این وظایف را بیفزاییم که حرف دیگری است. اما شما به شورای نگهبان گفتهاید که آیا اسناد و مدارکی دال بر سوء شهرت این فرد، انتساب عمل به این فرد، عدم التزام به قانون، اسلام و... وجود دارد یا خیر؟ ما باید حداقل اسناد را داشته باشیم، وقتی چنین اسنادی نداریم، نمیتوانیم هر چه شما در روزنامهتان میگویید، دوستان دیگر گفتهاند یا در فضای مجازی منتشر شده است را ملاک قرار دهیم. ما این فرد را فرا میخوانیم و میگوییم این مطالب نسبت به شما هست و آن هم توضیحاتی دارد، همچنین سندی که در این رابطه هست باید بالاخره توسط مراجع رسمی در اختیار ما قرار بگیرد. کدامیک از این مراجع رسمی سندی به ما دادند؟ آیا میتوانید بگویید قوۀ قضائیه، وزارت اطلاعات یا مراجع دیگر به ما گزارشی دادند؟
شما در مورد تمام آن 14هزار نفر استعلام میکنید؟
بله، در مورد تمام افراد.
خب این روند به اندازۀ یک سال زمان نیاز دارد.
استعلام میکنیم و مراجع چهارگانه هم نسبت به همه اظهارنظر میکنند. وقتی نسبت به حضرتعالی مینویسند فاقد سابقه است و از طریق دیگر هم ما منابعی به دست نیاوردهایم باید چه کار کنیم؟ باید به شما بگوییم که الزاماً مجرم یا متخلف هستید؟ شما یک سند روشن برای ما ارائه کنید، ما قطعاً برخورد میکنیم و فرقی هم نمیکند. عملکرد شورای نگهبان در تمام ادوار مجلس و دولتها همین بوده است. دولت الان، چه دولتی است؟ دو دولت قبل چه دولتهایی بودند و دولت آقای خاتمی کدام دولت بود؟ اینها را شورای نگهبان تأیید کردند. آقای میرحسین و آقای کروبی مگر در سال 88 مورد تأیید شورای نگهبان نبودند؟ خب اینها تهمتهایی است که شما میزنید و در رسانه ترویج میکنید.
این هم یک شبهه است که میگویند مثلاً اگر شورای نگهبان میدانست آقای روحانی یا آقای خاتمی رأی میآورد آنها را تأیید نمیکردند؟
واقعیت این است که در قضیۀ آقای روحانی ما تمام نظرسنجیها را داشتیم و اینکه آقای روحانی در حال رسیدن به اوج است. ما قطعاً میدانستیم که آقای روحانی رأی میآورد. پس قطعاً این موضوع نیست.
قصد دارم بگویم تلقی جامعه یا بخشی از جامعه این است.
پس تمام این افکار، اینطور نیست. یعنی شورای نگهبان همیشه یک تلقی اشتباه دارد بعد دولتها میشوند دولت اصلاحات، مجلس هم مجلس اصلاحات میشود.
نمیگویم تلقی شورای نگهبان اشتباه است، میگویم اگر این تلقی اشتباه است، این تلقی اشتباه در جامعه وجود دارد و من میگویم این چه پالسی است؟
شما باید این روش و تلقی را اصلاح کنید. زیرا شما پل ارتباطی هستید.
خب اعتمادسازی از بالا به پایین است نه از پایین به بالا...
شما باید این تلقی را درست کنید.
شما در مورد نظام انتخاباتی حزبی هم صحبت کردید و درواقع شخصاً فرموده بودید که به این داستان معتقد هستید و در یادداشتی هم برای سازندگی فرستادی این موضوع وجود داشت که به نظرم اتفاقاً نگاهی خیلی دقیق و درست است. فقط سئوالم این است که ما میگوییم نظام حزبی و انتخاباتی نظام خیلی خوبی است، الان هم دادگستری وارد این شده که شورای مرکزی یک حزبی را دادگستری باید تأیید صلاحیت کند که بالاخره یکی از مراجع چهارگانه است، چهطور است که من عضو شورای مرکزی و حزبی میشوم و بهنوعی درونحاکمیتی هم میشوم و این پارادوکس وجود دارد که چرا بعداً به شورای نگهبان میآیم و ردصلاحیت میشوم؟
اگر تلقی ما این باشد که شورای نگهبان یک باشگاه سیاسی یا حزبی است این اشتباه است، شورای نگهبان فقط یک مرجع قانونی است که میگوید شما نه براساس گرایشها و احزاب نظر بدهید شما فقط باید براساس رفتارِ شخصی فرد نظر بدهید. 5 نفر عضو شورای مرکزی حزب هستند، 2 نفر از آنها تأیید نمیشوند زیرا تخلف یا مسئلۀ دیگری دارند. شورای نگهبان نگاهش حزبی نیست که بگوید چون اینها همه عضو شورای مرکزی حزب الف هستند پس همۀ آنها باید تأیید شوند.
خب این زمانی که از طرف دادگستری تأیید صلاحیت میشود، دیده نمیشود که ایشان فاسد است و نباید تأیید شود؟
این تفاوتی است که ابتدا عرض کردم و شما دقت نکردید، البته تقصیری هم ندارید، در جامعه هم همین اتفاق افتاده است که آنچه در رسیدگیهای شورای نگهبان انجام میگیرد با آنچه که در قوۀ قضائیه است متفاوت است. من عرض کردم شما برای حسن شهرت در کجا به محکمهای رفتهاید که شما را محاکمه کند؟ چنین چیزی داشتهایم؟
خیر.
آیا تاکنون کسی برای عدم التزام به اسلام محاکمه شده است؟ مسلما خیر. اما این را در قانون انتخابات داریم. پس این فرق میکند، در مرحلۀ رسیدگی در قوۀ قضائیه الزاماً هر کسی که در قوۀ قضائیه محکوم میشود این نیست که در شورای نگهبان هم محکوم و مطرود باشد و عکس آن هم وجود دارد.
شما این را نقص قانون میدانید؟
من دو نقص میدانم؛ یکی قانون است که قوانین ما در این رابطه خیلی حداقلی یا قدیمی است و یکی اینکه باید فکری کنیم و کنش حزبی که در جامعه در حال شکلگیری است (یعنی انتخابات) برایش راهکاری حزبی قرار بدهیم که نظر شما تأمین شود. با شورای نگهبان به عنوان یک مرجع قانونی نمیتوانیم تا انتها حرکت کنیم. ما باید حتماً این نظام را اصلاح کنیم، یک نظام حزبی بیاوریم، یعنی نظام حزبی در انتخابات شکل بگیرد و یک مرجع یا نهادی باشد که بتواند با نگاه حزبی نظر بدهد نه با نگاه صرف قانونی که ما الان در شورای نگهبان داریم. یعنی ما الان نمیتوانیم این کار را بکنیم و حتماً باید قانون اصلاح شود و این اختیارات یا به شورای نگهبان داده شود یا به نهاد دیگری.
به ادامۀ بحثمان در رابطه با میزان مشارکت ملت در انتخابات بپردازیم؛ فکر میکنیم چرا این اتفاق افتاد؟
عرض کردم از ابتدای سال مباحث اقتصادی وجود داشت، شما حتماً نظرسنجیها را دارید و اگر ندارید بگویید ما حتماً به شما بدهیم، نظرسنجیهایی در طول یک سال گذشته تماماً مسائل اقتصادی و معیشتی بوده است که مردم مشارکتشان پایین خواهد بود. چند حادثهای مانند قضایای آبان و بنزین هم اتفاق افتاد که وضعیت را تشدید کرد. پس نمیتوان این مباحث را نفی کرد، در وضعیت اخیر هم به نظرم حرکتی که برخی از دوستان کردند و آقایان داشتند، حرکت اشتباهی بود.
اگر تحریم نگوییم، منظورتان بحث رأی ندادن است؟
من نمیخواهم بگویم تحریم، چون خودشان هم از این موضوع ابا میکنند.
چون اعلام تحریم مشارکت جرم است.
به نظر من اگر کسی دلسوز نظام است، باید اینجا دلسوزیاش را به اثبات برساند. یعنی نظام فقط زمانی نیست که منافع شخصی من را تأمین میکند پس من به میدان بیایم. اگر منافع شخصی من را تأمین نکرد به میدان نیایم. آقایانی که بزرگانی هستند که در نظام و انقلاب نقش داشتهاند و الان خودشان را به دلایل شخصی کنار گذاشتند، چرا این کار را میکنند؟ یعنی هر وقت خودشان در میدان هستند باید بیایند و مشارکت را افزایش بدهند یا در انتخابات شرکت کنند؟
بله حرف درستی است.
این انتقادی است که ما به دوستان داریم، میگوییم فارغ از اینکه کدخدایی چند صباحی در اینجا هست و فردا میرود و کسی از شما ممکن است در اینجا بیاید. من نباید تا زمانی که در شورای نگهبان هستم از این موضع دفاع کنم، اگر هم از شورای نگهبان رفتم باید از این موضع دفاع کنم، آن وقت معلوم میشود صداقتام چقدر است. شما تا وقتی مقام و پست دارید و در اینجا هستید و رأی دارید از نظام صحبت میکنید و وقتی رأی ندارید به نظام پشت میکنید؟! به نظر من این خلاف تمام آموزههای انقلاب، اسلام و امام بوده است که دوستان از آن حرف زدهاند و نسبت به آن مدعی بودهاند.
فرمودید که این ظلم به نظام بود، میخواهم بدانم ظلم به نظام بودن میتواند در دورۀ بعد برای شورای نگهبان معیاری باشد؟
مشخص نیست در دورۀ بعد من باشم یا خیر.
میخواهم بدانم ممکن است این موارد هم در نظر گرفته شود و بگوییم شما در دورۀ قبل شرکت نکردید و...
انشاءالله چهار سال آینده با سخنگوی بعدی مصاحبه کنید و ببینید چه میگوید.
در مورد تشکیلات شورای نگهبان؛ امسال هیأتهای اجرایی کموبیش نقش مؤثری ایفا کردند، به علت اینکه دادستان هم در ردصلاحیتها وارد ماجرا شده بود همچنین همیشه هیأتهای نظارت هم نقشآفرین اصلی انتخابات بودند. درواقع موضوع این است که تشکیلات شورای نگهبان چند نفر هستند؟ یعنی همان بحثی که مطرح شد که اینها دوازده نفر هستند یا هزار نفر؟ آیا شورای نگهبان این تشکیلات را نیاز دارد یا خیر؟
ما ابزار لازم را برای بررسی دقیق نداریم. یعنی ما علاوه بر 12 نفر تعداد کارمند در ستاد داریم که حدود 100 تا 150 نفر هستند، در استانها که از سال 72 که با توصیۀ مقام معظم رهبری شکل گرفت و در قانون هم آمد ما در هر استان 5 نفر را داریم و در هر شهرستان یک نفر.
به عنوان سرشاخه یا عضو؟
در شهرستانها که عضو نداریم و اینها حالت نیمهقراردادی دارند که ارتباطشان رسمی نیست.
آیا اینها جزو معتمدین هستند؟
این چیزی است که ما در طول سال ارتباط داریم و اگر کاری داشته باشیم یا اخباری بخواهیم برایمان فراهم میکنند، اما در انتخابات هیأتهای نظارت داریم که اصل کار هستند و تصمیم میگیرند. آنها در استان 5 نفر و در شهرستان 3 نفرند. زمان انتخابات برایشان حکم زده میشود و از بین همۀ مردم و مسئولین و... افرادی در بین جامعه هستند.
اینها هر دوره تغییر میکنند؟
غالباً تغییر میکنند.
آیا از معتمدین انتخاب میشوند؟
افراد مورد اعتمادیاند که آنها را میشناسند، سابقهای دارند و... با بررسی اولیه انتخاب میشوند. با پایان انتخابات هم حکمشان لغو میشود و سر کار خود میروند. پس ما تشکیلاتی نداریم و اتفاقاً معتقدیم اگر شورای نگهبان بخواهد به مقصودی که مدنظر حضرتعالی هم بود، برای نیل به آن باید تشکیلات گستردهتری را در اختیار داشته باشد. ما نمیتوانیم ظرف پنجاه روز 16هزار نفر را بررسی کنیم، ممکن است اشتباه کنیم و طبیعتاً مشکلاتی دارد، باید افراد دیگر به کمک ما بیایند. اما اگر یک ساختار تفصیلی و روشن داشتیم و قانونگذاری این را به صورت مفصل پیشبینی میکرد. قطعاً رسیدگیهایمان بهتر از این بود که شما میفرمایید.
-
دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۷:۰۱
-
۶۵ بازديد
-
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/165024/