زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - جام جم / اگر نگاهی به روزگار قدیم و تاریخ سفرنامهنویسی در ایران بیندازیم، متوجه میشویم که در روزگار قدیم بهعلت بعد مسافت و دشواری سفر از شهری به شهر دیگر، قالب سفرنامه با اقبال بیشتری از سمت نویسندگان روبهرو بوده و قلمبهدستان بیشتری بودهاند که در این قالب قلمفرسایی میکردند. اما امروزه شاید بهعلت سهولت سفر یا وجود اینترنت و فضای مجازی برای بازنشر اطلاعات یک سفر، قالب سفرنامه چندان چون قبل مورد استقبال قرار نمیگیرد.
از معدود سفرنامههای موفق این سالها میتوان به کتاب «سفر به قبله» اثر هدایتا... بهبودی اشاره کرد. این کتاب موجز و خوشخوان گزارش سفر نویسنده و چند نفر از دوستانش به مکه مکرمه و مدینه منوره در سال 1370 است که با زبانی شیوا بیان شده است. نویسنده در این کتاب دو نوع نگاه سیاسی و معنوی به مراسم حج دارد؛ نگاه سیاسی اشاره به برخورد سعودیها با ایرانیها دارد. اما نگاه مذهبی به توصیف لحظههای ناب عرفانی، رنگ باختن تعلقات دنیوی و برابری انسانها اعم از فقیر و غنی و رئیس و مرئوس و زن و مرد، وعدهها و شروط با خدا، توصیف جز به جز لحظات احرام، برائت از شیطان و وسوسههایش میپردازد که انسان را مشتاق سفر به آن دیار میکند.
مناسب دیدیم در این ایام که بهتازگی عید قربان را پشتسر گذاشتهایم و در آستانه عید غدیر خم هستیم، نگاهی به این کتاب بیندازیم و اهمیت آن را بررسی کنیم.
سفر به قبله چگونه نوشته شد؟
سال 70 اولین سالی است که بعد از حج خونین، زیارت بیتا... دوباره برقرار میشود. هدایتا... بهبودی؛ نویسنده کتاب توی دفتر ادبیات مشغول کارش بوده و داشته متنی را ویراست میکرده که کسی وارد اتاق میشود و میپرسد: «حج میروی؟» به قول نویسنده وقتی خدا بخواهد، اتفاق میافتد. به همین سادگی. بهبودی به همین سادگی حاجی میشود. حج، نابلدهای نوشتن را هم وسوسه میکند تا تجربههایشان را بنویسند. قلمدارها که جای خود را دارند. از اعتمادالسلطنه قاجار که سفرنامه حج نوشته، گرفته تا جلال آلاحمد که رفت و با «خسی در میقات» برگشت و شهید سیدمرتضی آوینی که «سفر به سرزمین نور» را یادگار گذاشت. بهبودی هم مطابق رسم معهود اهل قلم یادداشتهایش را سوغات کرد و آورد.
درباره کتاب
بهبودی در ابتدا ضمن شرح بیان ناباوری خود را از تشرف به این سفر، گزارش روزانه سفر خود را جزبهجز نقل میکند. نویسنده در این کتاب دو نوع نگاه سیاسی و معنوی به مراسم حج دارد؛ نگاه سیاسی اشاره به برخورد سعودیها با ایرانیها و سیاستهای آنها در کمرنگ جلوه دادن جنبههای مذهبی و در عوض رونق دادن بازاریابی محصولات اروپایی و آمریکایی و چینی و... دارد. نگاه مذهبی به توصیف لحظههای ناب عرفانی، رنگ باختن تعلقات دنیوی و برابری انسانها اعم از فقیر و غنی و رئیس و مرئوس و زن و مرد، وعدهها و شروط با خدا، توصیف جز به جز لحظات احرام، برائت از شیطان و وسوسههایش دارد که انسان را مشتاق سفر به آن دیار میکند.
بهبودی در مقدمه کتاب مینویسد: «این نخستین مراسم حج پس از کشتار ایرانیان در مکه به سال 1366 بود و نیز نخستین نگاه من به این مراسم و از آنجا که جمع این دو نخستین، تازگیهایی در برداشت به شنیدن و دیدنش میارزید... سفر حج، برای من، غیر از نوشتههایی که بر صفحه دل ماند، کتاب سفر به قبله را هم بههمراه آورد. این کتاب فقط یکبار روی چاپخانه را دید؛ نه من پیگیر چاپ دوباره آن بودم و نه حوزه هنری روالی برای تجدیدچاپ داشت. ماند تا امروز و این دوره که موها یکی در میان سیاه و سفید شده و به گذشته بیشتر چشم دوخته میشود تا آینده.»
متن کتاب با تاریخ روز و ماه و سال کرتبندی شده است. روزهایی که بهبودی به نظرش آمده حرفی برای نقل کردن هست، نوشته. بعضی روزها هم انگار چیز دندانگیری در بساط نبوده و از اطاله کلام پرهیز کرده است.
جملههای کتاب سرراستند و اغلب ساده، توصیفها همراه ایجاز و در عین حال کاملند. نویسنده تعابیر و نگاه خودش را دارد. انتقادهایش را هم. پا به پای نویسنده وقتی به حرم نبوی صلواتا... علیه و آله وارد میشود جا میخوریم؛ چرا که «پاسبانهای عرب طرفدار انجماد روح و جسمند». معماری هم حسابی حال بهبودی را میگیرد تا بگوید «اگر ضجه زنان و شانههای لرزان مردان نبود، میشد اینجا را با معبد اشتباه گرفت». بهبودی وقتی به ساخت و سازهای تاریخ خرابکن در احد و مسجد قبا و... میرسد در نقدهای صاف و سادهاش از خجالت سعودیها در میآید که «تیغ سعودیها صورت تاریخ اسلام را خطخطی میکند». نویسنده از پس انتقال حال و هوای حج هم خوب برآمده است. هر چند که در استفاده از کلمات صرفهجویی کرده باشد. نرمی دلهای حاجیان، سختی بعضی از اعمال، شوق اول بار دیدن کعبه و غربت بقیع، لابهلای کلمات خوب پیدایند و با خواندنشان آدم به صرافت حج میافتد. دلش میخواهد خودش ببیند و اگر یکبار رفته باشد، «سفر به قبله» به آتش این اشتیاق دامن میزند.
بریدهای از کتاب
«اینجا قبرستان بقیع است. مرتضی گفت. محوطه بزرگی را دیدم مستطیلشکل که محیطش با نردهها و دیوارها بسته شده. زاویه جنوبی را رد کردیم.
ـ بیا... اون قبر امام حسنه... اونجاست... دیدی... اونم امام سجاد... میبینی یا نه... امام باقر... امام صادق... دیدی؟
برای چیزی که نمیبینم گریهام میگیرد... این الشموس الطالعه؟
به یاد قبرهای مرده و درب و داغون وادیالسلام قم میافتم که چقدر آبادتر از اینجاست. ایرانیها گُلهبهگُله، ایستاده و نشسته روضه میخوانند، گوش میکنند و گریه. پیچیدیم به طرف حرم و گنبد سبز مرقد نبوی. در اینجا آمد و شد قیافهها، کلکسیون ملتها را چه خوب نشان میدهد! دو طرف این مسیر دویست- سیصد متری با دیوارهای موقتی بالا رفته که آن طرفشان ماشینآلات و کارگرها مشغول کارند. میرسیم. اینجا سه در ورودی است. از در سوم تو میرویم. اولین چیزی که میبینم، جنگلی از ستونهای زرشکیرنگ است که سقف گنبدگنبد حرم را روی سر خود گرفتهاند. به خیال دیدن مرقدی شیعهساز، به این طرف و آنطرف چشم میدوانم. گیجم.
ـ اینجاست، پشت این قفس بلند...»
شوق وصال
«این کتاب مرا باز در شور و حال حسرتآلود زیارت خانه خدا و حرم رسولا...(ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا بهیاد دارم - از سالهای دور جوانی- هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافتهام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بیمعرفتی، با رغبت یا حتی از سر سیری، آسان میتوانست در خط حج قرار بگیرد... و من نمیتوانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حملهدار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمیتوانست و جرأت نمیکرد نام مرا در فهرست حاجیهای خود -چه رسد به عنوان روحانی کاروان- بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود... و این امید، گرچه با حج 10 روزه سال 58 که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزندهتر و مشتعلتر شد... در سالهای ریاستجمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم... اما امروز...؟ شور و اشتیاقی بیسکون و امیدی تقریبا فرومرده... تنها تسلی به خواندن اینگونه سفرنامهها یا شنیدن آنها است که خود بازافزاینده شوق نیز هست.
این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!
سیدعلی خامنهای
-
سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۵:۳۱
-
۴۹ بازديد
-
آخرین خبر مقاله
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/191071/