نسیم گیلان

آخرين مطالب

شعبان رفایی، پاسدار و محافظ امام (ره) :

به ما دروغ می‌گفتند، خانه امام شبیه کاخ هست شهرداری تهران

به ما دروغ می‌گفتند، خانه امام شبیه کاخ هست
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - فرهنگسرای امام(ره) در سال جاری، در یکی از اصلی ترین رویکردهایش در برنامه‌ای با عنوان «انعکاس» در گفتگوهایی تصویری به واکاوی «تاریخ شفاهی امام» می‌پردازد.

به گزارش شهر ، شعبان رفایی یک از اشخاصی است که از سال‌های نخست حضور امام خمینی (ره) در جماران به عنوان پاسدار ایشان مشغول بوده است.
آیا فکر می کردید روزی پاسدار امام شوید؟
من زمان قبل از انقلاب و تظاهرت با پدرم که صحبت می کردم می گفتم اگه امام ان شاالله ایران بیاید من یک چند وقتی در منزل امام می روم. پدرم گفت اگه امام بیاد ایران هیچ وقت تورا راه نمی دهند. همان جا انگار خدا داشت آرزوی منو می نوشت. پدر من مغازه دار بود و روبروی مغازمان ژاندارمری بود و چون چند تا از ژاندارم ها با پدر من آشنا بودند و از مغازه ما نسیه می بردند گفتند که ما میتوانیم کاری کنیم که پسرت سربازی نرود، اما من سربازی رفتم. بعد رفتیم قم و عضو کمیته شدیم و چون ما آموزش سربازی دیده بودیم کار کمیته برای ما راحت بود با اینکه سخت بود اما کارهاش برای ما راحت بود. یک روزی گفتم بچه ها من می خواهم امام رو ببینم ولی هیج کس اهمیت نمی داد، تا روزی که یک عزیزی آمد همان زمان آماده باش گفتند که چند تا نیرو می خواهیم برای اقامت گاه امام. رفتیم ملاقات امام. من فقط شیفته امام بودم و به امام نگاه می کردم. حاج مصطفی رنجبر از اون قدیمی های قم بود به من گفت از این به بعد مواظب امام باش. گفتم چشم تا اخر عمرم.
از اولین باری که امام را دیدید بگویید!
محو تماشای امام بودم و لذت می بردم. ملاقات که تمام شد آقایی بود به نام دخانچی اومد به فرمانده ما – شهید احمد کاظمی- گفت من چند تا نیرو می خواهم ایشان هم گفت انتخاب کن هر چند تا می خواهید. با خودگفتم هیچ جایی بهتر از خدمت به امام نیست. وقتی برای اولین بار رفتیم بیت امام اکثر دوستان سرباز بودند. زمانی که خدمتشون تموم می شد خدمت امام می رسیدند تا با امام خداحافظی کنند. امام می فرمود برای چی؟ گفتند خدمتمان تمام شده امام فرمود خدمت تمام شدنی نیست گفتند ما سرباز بودیم و سربازیمان تمام شده. امام فرمودند شما تا هستید باید سرباز باشید.
خاطره ای از مراعات مردم از سوی امام در ذهن دارید؟
امام هفته ای یک بار می رفتند مدرسه فیضیه قم. بعضی از شبها هم می رفتند خونه علما و آشناهایشان. یک مسیربود ثابت که ازآنجا می رفتند یک بار از یک مسیر دیگر می خواستند بروند به اصطلاح میخواستند حفاظت رو رعایت کنند که مشکل پیش نیاید. امام میزد روی داشبورت فرمود چرا از این طرف می روید. گفتند می خواهیم از یه جای دیگر برویم امام فرمودند مردم منتظرند از همین مسیر بروید. دیدم که امام چقدر مراقب مردم و به فکر مردم هستند و دوست داشتند مردم را.
چه شد به تهران و جماران آمدید؟
امام بیماری قلبی گرفت. آمدند بیمارستان قلب شهید رجایی. من یک دوستی داشتم خواهش کردم منو بفرستید بیمارستان امام و منو فرستادند اونجا. آمدیم بیمارستان قلب و بعد آمدیم خیابان دربند ... بعد آمدیم جماران و دیدیم مردم اسپند دود کردند آب پاشی کردند. یک صفایی داشت. خیلی خوشحال بودند. بوی اسپند وگلاب و عطر، امام را گذاشتیم داخل خانه و برگشتیم چون ما سپاه قم بودیم. رفتیم آموزش پادگان امام علی و چند وقتی آنجا بودیم و دوباره خدمت امام رسیدیم.
برخورد امام با رزمندگان چگونه بود؟
اکثر رزمندگانی که خدمت امام می رسیدند. می گفتند آقا دعا کنید ما شهید بشویم . امام لبخند می زدند می گفتند انشاله پیروز باشید. این جملات اکثر تکرار می شد. حتی شوهر خواهرم خطبه عقدشان را امام خواندند. اون لحظه گفتند آقا دعا کن ما شهید بشویم و امام لبخندی زد و گفتند انشالله پیروز بشوید. چند وقت بعد از ازدواجشان ایشان شهید شدند.
از بازرسی هایی که در دیدار با امام انجام می دادید خاطره ای دارید؟
خدا رحمت کند شهید صیاد شیرازی هم که آمدند خدمت امام قران را در می آوردند می بوسیدند می گذاشتند کنار. اسلحه را می گذاشتند زمین و همینطور می ایستادند که ما بازرسی شان کنیم. ما شرمنده می شدیم که باید ایشان را بگردیم می گشتیم و ایشان می رفتند داخل برای ملاقات. یک بار من به دوستان گفتم که شهید لاجوردی را نگردند. خوب خیلی ها دوست داشتند بازرسی نشوند افتخاری بود برایشان. ولی ایشان برگشتند و به دوستان گفتن چرا نگشتید به من اشاره کردند گفتند ایشان گفته اند. آقای لاجوردی جذبه خاصی داشت گفت بهت دستور می دهم که من را بگردید. حتی کفش هایش در آورد می گفت کفشم را هم بگردید.
ساده زیستی امام چگونه باعث شگفتی دیدارکنندگان می شد؟
یک بار فقط گرباچف خدمت امام رسید من داخل حیاط بودم. مسئول تشریفاتش آمد سمت من پرسید وسایل ها رو کجا بگذاریم، پالتو و کلاه داشتند. گفتنم ما جایی برای وسایل در نظر نگرفته ایم. رفتم پیش فرمانده مان منتقل کردم ، گفتند بهشان بگویید ما همیشه هر جا می رویم این لباسمان همیشه همراهمان به سر و دوشمان هست.
بعدها که رفتیم سعد آباد برای حفاظت در ورودی کاخ که وارد می شویم دو طرفش دو تا اتاق داشت. چوب لباسی و آینه و... اینها منتظر یک همچین جایی بودند که وارد خانه امام می شوند بتوانند لباسهایشان رادر اتاق مخصوص بگذارند. امام از ساده زیستی دفتر و بیت امام انگشت به دهان می گزیدند.
چه خیصیه فردی دیگری از امام به چشم دیدید؟
نظمشان و احترام به دیگران و نورانی بودن و جذبه شان. مشخص بود راس ساعت 8 زمانی که مردم می آمدند برای ملاقات حضوری. حتی یک ثانیه هم تاخیر نداشتند. یادم هست شهید مدنی می خواست همراه امام از منزل بروند وارد حسینه. امام از ایشان خواهش می کردند وارد شوند و ایشان از امام که زودتر بروند داخل حسینیه. یک بار هم یکی از علمای آفریقا آمد حسینه. همینطور که خانه امام را نگاه می کرد می گفت شبیه رسول... شبیه رسول الله و چند بار تکرار کرد. برخی دوست داشتند ببینند بیت امام چگونه است. معلوم بود برای تحقیق می آمدند. ما بازرسی شان می کردیم می رفتند بالا. یکی از آنها گریه می کرد، اشک می ریخت: «آقا به ما دروغ گفتند. به ما دروغ می گفتند خانه امام شبیه کاخ هست».
آیا هر کسی از مردم عادی می توانست امام را به راحتی دیدار کند؟
یک روز دانشجویی با ماشینش به دختر من زد. بنده خدا فکر کرده بود الان یک پاسدار میاید و دستگیرش می کنند. خوشحال شد که ما موضع گیری نکردیم. به منشی داشتم آدرس جماران را می گفتم. گفت کارت چیست، گفتم پاسدار امام (ره). پزشک دیگر اصلا یادش رفته بود که بچه من بیمار است. گفتم اگر خواستید می توانید امام را ببینید. با تعجب گفتند مگه امام ملاقات هم دارد؟
گفت من هم می توانم امام را ببینم گفتم بله. گفت من اینجوری (مانتویی بود) می توانم، گفتم بله. وقت گرفت و آمد. امام را ملاقات کردند و خیلی خوشحال بودند. باور نمی کردند که می شود امام را دید به این راحتی.

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/211170/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جنایت در لواسان تهران به سبک سریال مشهور آمریکایی

آخرین تصمیم دولت درباره افزایش تعطیلی آخر هفته

تقویم روز و اوقات شرعی گیلان، 5 اردیبهشت 1403

احداث تقاطع‌های غیر همسطح رشت با سرعت در حال اجرا است

کامیون‌های حامل بار اضافه در مسیر خلخال - پونل توقیف شدند

جمع‌آوری و دستگیری 28 معتاد و خرده‌فروش موادمخدر در صومعه‌سرا

عملیات حفاری تونل گردنه الماس سرعت می‌گیرد

توقیف کامیون‌های مسیر خلخال - پونل

گیلانه، صبح بخیر گیلان وشهرما، 3 برنامه پرمخاطب رادیو گیلان

ای بیخبران چه جای خواب است مرا

چه کسی می داند...

جلوه‌های منحصر به‌فرد از سرزمین بهشتی گیلان (فیلم)

افتتاح 4 تقاطع غیر همسطح رشت تا پایان سال

چه چیز داری با خویشتن که دیدارت...

توزیع 60 بسته‌ معیشتی در رشت

برگزاری «مشق حماسه» در رشت

حضور سه مدیر گیلانی در مرکز پاسخگویی به سوالات مردمی

نبودی در دلم انگار طوفان شد، چه طوفانی!

«مواجهه‌ای نامتعارف با منطق هگل» در کتابفروشی‌ها

لزوم گره گشایی ترافیک شهری در رشت

شعرخوانی زیبا از باران نیکراه

4 روش درخشان برای تیز کردن چاقوهای کُند

رقابت در سنگر تیم ملی شدت گرفت (عکس)

پروژه‌های طرح میثاق رشت پیشرفت قابل قبولی دارد

کشف 700 کیلو گردو قاچاق در بازرسی از یک اتوبوس

الکترونیکی شدن نیمی از خدمات شهری در رشت

اعزام جامعه کارگری گیلان به دیدار با مقام معظم رهبری

سقف جدید برداشت از حساب های بانکی ابلاغ شد

کشف 60 میلیارد ریال نوشیدنی‌های قاچاق از یک انبار در رشت

داستان‌هایی از کریستین اندرسون با لهجه فارسی

مهار آتش در خودروی سواری

دستگیری معتادان و سوداگران مرگ در لنگرود

آسمانی شدن مادر شهید در رحیم آباد

کشف انبار نوشیدنی‌های قاچاق در رشت

برگزاری کنفرانس علمی ادواری «بازتوانی بیماری های عصبی – کمر درد»

ورود ناگهانی خودروی در حال سوختن به محوطه یک رستوران در رشت

مهار آتش‌ یک خودرو در خیابان معلم رشت

عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر

کتاب «قوانین و مقررات صادرات و واردات» منتشر شد

دیدار 46 کارگر استان گیلان با رهبر انقلاب

شاعرانه/ چه خوش است با خیال تو نهفته رازکردن

داستانک/ دوستت دارم

برگزاری دومین کنگره 8 هزار شهید گیلان با حرکت جهادی

پیشرفت فیزیکی 86 درصدی تصفیه خانه شرقی بندرانزلی

ضرورت ورود جدی مسئولان برای رفع اختلاف مالکیت ساکنان تالاب انزلی

ممنوعیت فروش امتیاز واحد‌های مسکونی طرح نهضت ملی مسکن

برگزاری نخستین المپیاد ملی هنر در گیلان

شعری فوق العاده زیبا از مولانا

به ظاهر دوست اما دشمنانند

این استان ها منتظر موج جدید بارش باران باشند