رستگاری و شکوفایی فرد در گرو تربیت دینی است/نقش رسانه ها در شکل گیری شخصیت کودکان
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام گیلان - عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان با اشاره به تربیت دینی کودکان گفت: تربیت دینی تمامی ابعاد وجود آدمی را در بر میگیرد. لذا ضرورت چنین تربیتی بسیار مشهود است، چراکه رستگاری، رشد و کمال فرد و به تعبیر روانشناختی فرزانگی و خودشکوفایی فرد در گرو تربیت دینی متصور میگردد.
به گزارش ایسنا - منطقه گیلان، «تربیت» عبارت از آموزش و یاددهی مجموعه رفتارهای بهنجار و مناسب مبتنی بر فرهنگ به افراد یک جامعه است. به عبارت دیگر، تربیت کردن شامل آموزش مجموعهای از قوانین و راهبردهایی است که به فرد رفتارهای متناسب با موقعیت و فرهنگ را یاد میدهد و او را در مسیر تبدیل شدن به یک انسان رشدیافته و تربیت شده قرار میدهد. تربیت میتواند تمامی ابعاد فیزیولوژیک، اجتماعی، هیجانی، رفتاری، انگیزشی و معنوی را شامل شود.
رضا سلطانی شال، عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در پاسخ به این سوال که «ضرورت تربیت دینی کودکان چیست؟»، اظهار کرد: در خانوادههای معنا محور که معنویت از ارکان اصلی آنها محسوب میشود، «تربیت دینی» یکی از دغدغههای اصلی محسوب میشود.
وی با بیان اینکه تربیت دینی، عبارت از روشها و راهبردهای اجتماعی، شناختی، هیجانی، رفتاری، انگیزشی و معنوی که فرد را در مسیر فرهیختگی و کمال قرار میدهد و سبب رستگاری او میشود، است، افزود: در حقیقت تربیت دینی، به معنای انجام مجموعهای از اعمال و اذکار دینی نیست بلکه شامل تمامی ارکان و ابعاد زندگی انسان میشود و تمامی آن ابعاد را در راستای رستگاری و فرزانگی رشد میدهد که نمونه مشخص آن را میتوان در شخصیت امام علی(ع) مشاهده کرد که در تمامی ابعاد جسمی، رفتاری، هیجانی، شناختی، انگیزشی و فرهنگی در راستای سعادت، رستگاری و رضای خداوند متعال عمل مینمود و الگوی مناسبی برای تبیین یک انسان کامل رشدیافته با تربیت دینی در اختیار جامعه بشری قرار داد.
تربیت دینی تمامی ابعاد وجود آدمی را در بر میگیرد
این مدرس دانشگاه بیان کرد: از دیدگاه معناشناختی و دینی، رستگاری هر فرد به تربیت دینی وی بر میگردد، به این معنا که فرد به گونهای تربیت شود که روابط اجتماعی، شیوه تفکر، شناخت و افکار، رفتارها، انگیزش و نیتها، عواطف و هیجانات و اعمال خیر و نیک او در راستای رستگاری و رضای خداوند متعال صورت پذیرد. بنابراین تربیت دینی تمامی ابعاد وجود آدمی را در بر میگیرد. لذا ضرورت چنین تربیتی بسیار مشهود است، چراکه رستگاری، رشد و کمال فرد و به تعبیر روانشناختی فرزانگی و خودشکوفایی فرد در گرو تربیت دینی متصور میگردد.
سلطانی در پاسخ به این سوال که «خانوداه چه نقشی در دین پذیری کودکان دارد؟»، تصریح کرد: از منظر روانشناسی، بخش اعظمی از رشد روانشناختی فرد ریشه در فضای خانواده دارد به گونهای که اگر فردی دچار اختلال روانی شود، فرد را حمل کننده نشانگانی میدانند که فضای «کژکار» و «ناکارآمد» خانواده بر روان او تحمیل کرده است. در حقیقت، این خانواده است که با سبک فرزندپروری خاص خود، سطوح استرسهای تجربه شده، نظام قدرت و قوانین مرزبندی اعضا، راهبردهای تنظیم هیجانی و روشهای حل مساله سبب میشود یک عضو آن دچار اختلال روانی شود و یا مراحل رشد، کامل، فرزانگی و خودشکوفایی را طی و تجربه کند.
این دکترای روانشناسی، با بیان اینکه مطالعات متعددی صورت گرفته که نشاندهنده نقش معنادار خانواده در شکل گیری شخصیت، رشد روانشناختی، هویت یابی، مدیریت و تنظیم هیجانی و خودکارآمدی فرزندان هستند، ادامه داد: در مبحث نقش خانواده در تربیت دینی به گفته خانم ویرجینا ستیر، روانشناس و خانواده درمانگر مشهور که در کتاب «آدمسازی» معتقد است "پدران و مادران معلمینی هستند که در مشکلترین مدرسه دنیا برای آدمسازی خدمت میکنند. مدرسهای که مدیر، معلم و مستخدم آن خودشان هستند و تعطیلات، ارتقاء مقام و حقوق ندارند. من به این وظیفه به چشم سختترین، پیچیدهترین، پر اضطرابترین و پرزحمتترین کار مینگرم. این وظیفه به حد اعلای حوصله، سرسپردگی، خوش خلقی، کاردانی، عشق، بینش، آگاهی و دانش احتیاج دارد. در عین حال ممکن است که این وظیفه، بهترین پاداش و تجربه شاد یک عمر را در بر داشته باشد».
خانواده در تربیت دینی فرزندان خود اصلیترین نقش را دارد
وی اضافه کرد: بنابراین خانواده و به معنای دقیق والدین میتوانند در تربیت دینی فرزندان خود اصلیترین نقش را داشته باشند. خانوادهای که نه در کلام، بلکه در رفتار و در واقع در سبک زندگی خود رفتارهای مبتنی بر دین داشته باشد، یقینا الگوی بسیار قدرتمند یادگیری و یک منبع اطلاعاتی آموزشی برای فرزندان خود خواهد بود، چراکه بر اساس رواشناسی رفتارگرا، در سنین اولیه رشد انسان یعنی در دوران کودکی، به دلیل عدم رشدیافتگی مولفههای شناختی و تفکر، بیشترین یادگیریها و آموزشها از طریق مشاهده و الگوبرداری صورت میپذیرد و بر روان کودک نقش میبندد. لذا در خانودههای معنامحور، در سنین اولیه رشد یا دوران کودکی، رفتار قابل مشاهده والدین الگوی واقعی یاددهی تربیت یا سبک زندگی دینی به کودک خواهد بود.
عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان با اشاره به نقش والدین در دین پذیری کودکان، گفت: والدینی که هنگام صحبت کردن به یکدیگر احترام میگذارند، در تنظیم عواطف و هیجانات خود و ابراز متناسب آنها بر اساس مولفههای دینی عمل میکنند، در تعاملات بین فردی حقوق یکدیگر را رعایت میکنند، در بحث انگیزش و نیّات، دین را محور قرار میدهند و در مجموع در تمامی شئون زندگی مبتنی بر آرمان دینی و رستگاری و رضای الهی رفتار میکنند، الگویی خواهند بود که کودکان در تمامی ساعات و دقایق از آنها الگوبرداری میکنند و زمینه شکل گیری یک تکامل و شد دینی در ابعاد مختلف انسانی در روان آنها جوانه میزند. در همین راستا امام علی(ع) در نامه 31 کتاب شریف نهج البلاغه خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) فرمودند "من قبل از آن که دلت سخت و فکرت مشغول شود به تربیت تو پرداختم".
سلطانی در پاسخ به این سوال که «سن مناسب برای تربیت دینی فرزندان چه زمانی است و چگونه باید دین و مذهب را برای کودکان قابل پذیرش کرد؟»، افزود: بر اساس یافتههای محققان در حوزه روانشناسی رشد، در سنین کودکی اغلب یادگیریها و آموزشهای کودکان از طریق مشاهده و الگوبرداری صورت میگیرد چراکه مناطق مختلف ساختار مغز نظیر هیپوکامپ بصورت کامل رشد نیافتهاند تا ظریف شناختی پیچیده نظیر استدلال، فهم منطق و انجام تفکرات پیچیده را مهیا سازد؛ بنابراین در سنین کودکی یادگیری و یاددهی مشاهده بسیار مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. هنگامی که از یادگیری مشاهدهای صحبت میشود، متغیر زمان عاملیت خود را از دست میدهد به این معنا که از بدو تولد یادگیری شروع میشود و بر اساس مطالعات صورت گرفته در روانشناسی شناختی، با مشاهده هر رفتار یک الگوی ذهنی به نام طرحواره در روان در حال رشد کودک ایجاد میگردد.
والدین با توجه به توانمندیهای کودکان به انتقال مولفههای دینی بپردازند
وی با بیان اینکه کودکان از بدو تولد "دانشمندان خلاقی" هستند که تمامی محّرکها و متغیرهای محیط پیرامون خود را به دقت بررسی میکنند و از هر یک از آنها یک تصویر ذهنی یا طرحواره در روان خود شکل میدهند، اضافه کرد: بیشترین طرحوارهها و الگوهای ذهنی را از جایی کسب و ایجاد میکنند که عواطف و احساساتشان درگیر آن باشد، یعنی «مادر»؛ در واقع، کودکان دائما از مراقب خود که با او رابطه احساسی اولیه شکل میگیرد، الگو برداری کرده و طرحواره سازی میکنند.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: این روند بدون هیچگونه بُعد شناختی و فکری در جریان است و طرحوارههای رفتاری و احساسی به عنوان اولین سازههای ذهنی در روان کودک به این ترتیب شکل میگیرد. با توجه به این مبحث، با افزایش سن، طرحواره سازی پیچیدهتر و شناختیتر میشود و کودک کل سبک زندگی والدین مخصوصا مادر را به عنوان یک نظام کارکرد درونی در روان خود شکل میدهد و در زندگی آینده خود نیز از آن به عنوان منبع اطلاعاتی بهره برداری میکند.
سلطانی با بیان اینکه در واقع، نتیجه مشاهده رفتارهای مراقبین اولیه، ایجاد یک نظام کارکرد درونی است که به عنوان الگوی زندگی آینده کودک خواهد بود، خاطرنشان کرد: والدین، در ابتدای امر، باید بپذیرند که نقش بسیار معناداری در تربیت دینی فرزندان خود دارند و سبک زندگی و تمامی شئون زندگی خود را به گونه مدیریت و تنظیم کنند که الگوی متناسبی برای کودکان در حال رشد باشند. والدین باید متوجه این موضوع باشند که کودکان نه از کلام، بلکه از رفتار و از سبک در جریان زندگی والدین الگوبرداری میکنند؛ از جهت دیگر، میبایست بر اساس سطوح رشد شناختی کودکان مفاهیم دینی را به آنها منتقل کرد.
عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان بیان کرد: همانگونه که ذکر شد، محدودیتهای زیستی و شناختی کودکان میبایست مدنظر قرار گیرد. در بسیاری از کشورهای برای کودکان در سنین مختلف و بر اساس اهداف مختلف بازیها، کتابها، آموزشها و قصههای متناسبی در نظر گرفته میشود به گونه ایی که تمامی محدودیتهای رشدی آنها مورد توجه قرار گیرد.
وی گفت: والدین نیز میبایست با خلاقیت و با مشورت متخصصان، با توجه به توانمندیها و محدودیتهای رشدی کودکان به انتقال مولفههای دینی بپردازند. برای نمونه با توجه به سطوح پایین شناختی کودکان، نتایج مثبت برای آنها لذت بخش و نتایج منفی ناخوشایند است. در حقیقت، مشاهده نتایج مثبت قابل مشاهده دینداری و سبک زندگی دینی توسط آنها میتواند الگوبردای آنها را افزایش دهد چراکه کودک بصورت نیابتی نیز تقویت و تنبیه میشود، به این معنا که اگر رفتار یک فرد، تقویت در پی داشته باشد، کودکانی که در حال مشاده هستند، آن رفتار را بیشتر و دقیقتر و عمیقتر الگوبرداری میکنند تا رفتاری که از منظر آنها برای دیگران تقویت در پی نداشته باشد. بنابراین با الگودهی مناسب و با در نظر گرفتن محدودیتهای رشدی آنها و البته به روشهای خلاقانه و لذت بخش میتوان مولفههای دینی را از اوایل کودکی به کودک منتقل کرد.
مساجد نقش کلیدی در رستگاری انسان دارند
سلطانی در پاسخ به این سوال که «مساجد چه نقشی در تربیت کودکان و نوجوانان دارند؟»، گفت: ابعاد روانشناختی مراکز آموزشی و پرورشی تحت عنوان مولفههای کیفیت آموزشی و پرورشی همواره مورد توجه روانشناسان تربیتی بوده است. اینکه یک مرکز آموزشی یا تربیتی دارای کیفیتهای لازم جهت جلب نظر و توجه افراد باشد و بتواند ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری، انگیزشی و معناشناختی آنها را درگیر کند بسیار مهم است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه بر اساس روایات امامان معصوم(ع) یکی از مهمترین مراکز تربیتی و آموزشی که نقش کلیدی در رستگاری انسان دارد مسجد است، ادامه داد: با توجه به مباحث مطرح شده، آنچه امروزه در اکثر مساجد مشاهده میشود، اغب تربیت معرفتی است که شامل مباحث احکام و هستی شناسی است. در واقع، امروزه مساجد ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری و انگیزشی افراد را کمتر از همه مورد توجه قرار میدهند و در اغلب موارد صرفا به مبحث معناشناختی میپردازند و این در حالی است که مطالعات متعدد به همبستگی ابعاد مختلف انسان با یکدیگر اشاره کردهاند به این معنا که هیجان مثبت سبب ایجاد یک شناخت و دیدگاه مثبت، و در نتیجه انجام یک رفتار مثبت و بالاخره ایجاد یک انگیزش مثبت در راستای عامل ایجاد هیجان مثبت اولیه میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان بیان کرد: پیوستگی این ابعاد میطلبد که مسجد به مکانی تبدیل شود که کودک در آن هیجانات مثبت و لذتبخش ادراک کند و در نتیجه در او شناخت و دیدگاه مثبت شکل بگیرد. این امر سبب میشود، انگیزش و رفتار او نیز تحت تاثیر قرار گیرد و در این صورت طعم شیرین حضور در مکان مذهبی را با توجه به سن و محدویتهای رشدی درک خواهد کرد. این فضای مناسب، یقینا مکان امنی برای اغنای نیازهای ارتباطی، هیجانی، آموزشی، بین فردی و تربیتی کودک خواهد بود. چراکه از یک سو والدین مورد توجه قرار میگردند و آموزههای لازم را اخذ میکنند و هم کودکان در فضایی متناسب سن خود قرار گرفته و مستقیم و غیرمستقیم ترتبیت دینی دریافت میکنند.
وی تاکید کرد: بحث ترتبیت دینی تمامی ابعاد وجودی انسان را شامل میشود و این موضوع میطلبد که مساجد نقش آموزشی و تربیتی خود را که در حقیقت نقش اصلی و اساسی آن است را مجددا احیا کنند. در حقیقت، مسجد به عنوان یک پایگاه آموزشی و تربیتی میتواند از طرفی به عنوان یک آموزشگاه واقعی والدین محسوب شود تا در فضایی روحانی مهمترین مساله انسانی یعنی تربیت دینی را آموزش دهند. علاوهبر این، از طرفی با ایجاد فضایی روزآمد که نسل کنونی قادر به گرفتن اُنس با آن باشد میتواند هیجانات و شناختها و رشد در جریان کودکان را با شیوههای منطقی و علمی و در راستای رستگاری جهت دهی کند.
کودکان عموما از شخصیتهای برتر و پرقدرت الگو برداری میکنند
دکتر سلطانی در پاسخ به این سوال که «فقدان آثار دینی در حوزه کودکان چه تاثیری در شکل گیری شخصیت کودکان دارد؟» گفت: محتوای آموزشی در دوره اولیه کودکی، رفتارهای قابل توجه والدین است. با گذر به دورههای میانی و نهایی کودکی، محتوای شناختی نظیر قصهها، کتابهای داستان، اشعار و هنر، برنامههای نمایشی و رسانه تا حدی جایگزین محتواهای رفتاری میشوند. مطالعات متعدد به نقش رسانه و الگوگیری از نمادهای رسانهای بر شکل گیری هویت و شخصیت اشاره داشتهاند. مکانیزم این شکل دهی شخصیت به این گونه است که کودکان عموما از شخصیتهای برتر، آرمانی، خاص، خلاق، احساسی و پرقدرت الگو برداری میکنند. هر رسانه و پایگاه اطلاعاتی که بتوانند بیش از دیگران این الگوها را در اختیار کودکان قرار دهند، موفقتر خواهند بود.
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان تصریح کرد:باید با توجه به نظر متخصصان از مولفههای جلب کننده ذهن کودکان از طریق مطالعات علمی اطلاع پیدا کرد و با توجه به آنها شخصیتهای مثبت و سبک زندگی مبتنی بر دین را معرفی کرد و در معرض الگوبرداری کودکان قرار داد. در این میان، فقدان چنین پتانسیلی آن هم در دنیای رسانه میتواند دهها سال و بلکه بیشتر، ما در ترغیب به سبک زندگی دینی کودکان به عقب برگرداند. در مجموع، فقدان آثار دینی در حوزه کودکان، و حتی نبود چنین آثاری پایاپای رسانههای غیردینی، ما را در رسیدن به این هدف یقینا با ناکامی مواجه خواهد کرد.
انتهای پیام
-
يکشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۴:۰۶
-
۳۱۷ بازديد
-
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/41267/