نسیم گیلان
سرمقاله اعتماد/ معضلات مزمن
سه شنبه 22 مرداد 1398 - 09:18:46
نسیم گیلان -
سرمقاله اعتماد/ معضلات مزمن
٠
٠
اعتماد / « معضلات مزمن » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سیدعلی ‌میرفتاح است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
تا بوده آموزش و پرورش در این کشور قرین معضلات و مشکلات و مصیبت‌های جانکاه بوده، اگرچه در مقام حرف همه درصدد آن برآمده‌اند این نهاد مظلوم را به جایگاه متعالی‌اش برگردانند اما در عمل اتفاق قابل ملاحظه‌ای نیفتاده، چیزی از حجم فزاینده مشکلات و مصایب کم نشده و... از زمان رشدیه، مسائلی بیخ ریش آموزش و پرورش چسبیده که هیچکدام از مقامات از عهده حل‌شان برنیامده و راه درمانی برای بیماری‌های مزمن آموزش و پرورش نیافته‌ است. عمق فاجعه را زمانی درمی‌یابید که روزنامه‌ها را ورق بزنید و بعضی از مقالات انتقادی این 100 سال گذشته را، خصوصا این نیم‌قرن اخیر را بخوانید؛ سطر به سطر و صفحه به صفحه می‌خوانید که معلم‌ها از وضعیت رقت‌بار معیشتی‌شان گله کرده‌اند، شأن استادی و آموزگاری رعایت نشده، نهاد آموزش و پرورش تغییر و تحولات بنیادی را به خود ندیده، کتاب‌های درسی و روش‌های کهنه تدریس با تاریخ و جغرافیای ایران امروز منطبق نبوده و... آموزش و پرورش سال‌هاست که بارش، بار اصلی‌اش، زمین‌ مانده و کارش، کار اصلی‌اش، به تعویق افتاده.
هر وزیر و هر مقامی که خواسته بر مسند بزرگ‌ترین و فراگیرترین وزارتخانه بنشیند عهد بسته که به بهترین شکل، ناکامی معلم‌ها را تبدیل به کامروایی کند، کتاب‌های درسی را اصلاح کند، روش‌های فرسوده تدریس را دور بریزد و روش‌های نو و آزمون پس داده بیاورد، برای وقت ذی‌قیمت دانش‌آموزان که به بدترین شکل هبا می‌شود فکر بکر بکند، بسیاری از ارزش‌های اسلامی و ایرانی و انقلابی را در مندرجات کتاب‌های درسی بگنجاند، آینده‌سازان کشور را به بهترین وجه تربیت کند، جلوی کج‌روی‌ها و ندانم‌کاری‌های بعضی مدیران و آموزگاران را بگیرد، از همه مهم‌تر در مقابل تقدیر محتوم کالایی شدن تحصیل و پولی شدن آموزش و پرورش بایستد و نگذارد که سایه سنگین مناسبات طبقاتی بر سر «آموزش و پرورش رایگان» بیفتد و بچه پولدارها در این عرصه نیز برخوردارتر از بچه‌های فقیر شوند... اما آیا در عمل به توفیقی رسیده و آیا کسی بوده که توانسته باشد نه همه این وعده‌ها را که لااقل دو تا از آنها را جامه عمل بپوشاند؟ از همکارانم در صفحات مدرسه اعتماد خواسته‌ام به مطبوعات قدیمی سر بزنند و بعضی از وعده و وعیدهای تکراری مقامات را بازخوانی کنند. احتمالا در روزهای آینده بخشی از این وعده و وعیدهای مزمن را منتشر کنیم تا حساب کار بهتر دست‌تان بیاید که در چه موقعیتی هستیم. مقامات امروز هم برای اینکه بر وضعیت فعلی خود وقوف یابند، خوب است که راه‌های رفته و نرفته قدیمی را نگاهی بیندازند. سوءتفاهم نشود. قرار نیست از مقامات سابق مچ بگیریم یا احیانا دروغ‌های راست مانند و ظاهر فریب را برملا کنیم. بحث جدی‌تر از این حرف‌هاست و من ‌می‌خواهم متواضعانه عرض کنم که اگر می‌بینید کسی نتوانسته پا از دایره وعده‌های تکراری بیرون بگذارد دلیلش خلف وعده نیست. شاید خلف وعده هم باشد؛ ما که از نیت‌ها خبر نداریم، بواطن امور را هم واقف نیستیم اما اگر می‌بینید هنوز نتوانسته‌ایم بر مشکلات قدیمی فایق آییم، اگر هنوز هم که هنوز است حقوق معلم‌ها مایه آبروریزی دولت و شرمساری آموزگاران است و اگر کماکان معضل حق‌التدریسی‌ها حل نشده و اگر کمافی‌السابق بچه‌های مناطق محروم در خاک و خل می‌لولند و اگر به‌رغم شعارهای انذار‌دهنده، هنوز هم اغلب مدیران از سر ناچاری برای اداره مدرسه گردن پیش والدین کج می‌کنند، گاهی با خواهش گاهی با تهدید و به اسم همیاری از ملت پول می‌گیرند، اگر در قرن بیست و یکم هم معلم‌ها ناچارند برای تامین زندگی بیرون از مدرسه مسافرکشی کنند و آموزش ضمن خدمت را زیرآبی بروند، سر کلاس به شیوه‌های عهد دقیانوس وفادار بمانند و اگر هزاران اگر و مگر تلخ‌تر از زهر به عملکرد آموزش و پرورش چسبیده، خیالاتتان را به جاهای بد و خطرناک و مفسده‌آمیز نبرید. باور کنید این ‌طور نبوده که وزرای آموزش و پرورش و مدیران عالی‌مقامش نخواسته باشند بر مشکلات قدیمی غلبه کنند و بیماری‌های مزمن را یک ‌بار برای همیشه درمان کنند. خطاست اگر فکر کنید همین که خر وزیر از پل رای اعتماد بگذرد همه قول و قرارهایش را از یاد می‌برد. نه. کسی چیزی را از یاد نمی‌برد بلکه عرصه عمل سخت و صعب است، چون در عمل آیند، تازه حساب کار دستشان می‌آید که قضیه پیچیده‌تر و صلب‌تر و نشدنی‌تر از آن است که به چشم من و شما می‌آید. ما بیرون گود نشسته‌ایم و داد می‌زنیم، گاهی مطالبه می‌کنیم که لنگش کن. مطالبه ما هم بحق است اما او که درون گود وارد می‌شود و با شیر ناکامی‌های آموزش و پرورش دست و پنجه نرم می‌کند، بهتر از ما درمی‌یابد که قضیه به این سادگی‌ها نیست و خواستن، ‌همیشه توانستن نیست؛ لااقل در آموزش و پرورش که هزار نکته باریک‌تر زمو آنجاست، خواستن به این سادگی‌ها توانستن نیست.
حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد، علی‌الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند. آموزش و پرورش بای‌دیفالت گیر و گرفتاری و مضیقه و مشکل و کسر بودجه زیاد دارد علی‌الخصوص که پیرایه دنیای شگف‌انگیز نو نیز به آن بسته شده. به همه آن معضلات قدیمی باید معضل گوشی‌های موبایل و ماهواره و کامپیوتر و تمناهای نفسانی زودرس دانش‌آموزان را نیز اضافه کنیم. هر کس وزیر آموزش و پرورش شود باید بداند که به بد مهلکه‌ای وارد می‌شود. خدا نکند که «مهلکه» باشد. منظورم از آوردن این تعبیر این است که اصلاح و اداره آموزش و پرورش ساده نیست، نیاز به یک عزم ملی و اراده عمومی دارد که یک ‌بار برای همیشه خود را از شر مسائل مزمن و ملالت‌بار خلاص کنیم. اما اگر فکر کنیم وزیری به تنهایی می‌تواند از پس همه معضلات آموزش و پرورش برآید، سخت در اشتباهیم. یا خوش‌خیالیم یا چیزی از معضلات آموزش و پرورش نمی‌دانیم. کافی است ساده و گذرا دانش‌آموزان امروزی را با دانش‌آموزان سی، چهل سال پیش مقایسه کنیم تا ببینیم چقدر اوضاع پیچیده‌تر و سخت‌تر شده. بحث دانش‌آموزان به کنار، خود سیستم اداری و مناسبات بروکراتیک آموزش و پرورش هم صد پله دست و پاگیرتر از سابق شده است. به همین راحتی نیست که وزیر بخشنامه صادر کند و بقیه سمعا و طاعتا در خدمت باشند و تمام. نه. خود سیستم بروکراتیک که امروز به ابزار و ادوات الکترونیک مجهز شده، به سادگی شانه زیر فرمان وزیر- حتی فرمان بالاتر از وزیر- خم نمی‌کند و امر نمی‌برد. خوب که نگاه کنید، می‌بینید که بالای 50 درصد وزرای آموزش و پرورش را، ‌خصوصا وزرای خیرخواه و دردآشنا را همین سیستم دیوانسالاری زمین زده و جلوی اصلاح سیستم و مداوای نهاد آموزش و پرورش را گرفته. بنابراین تکلیف مالایطاق کرده‌ایم اگر از وزیر بخواهیم که یک‌ تنه ماشین فرسوده و خراب و پر مساله آموزش و پرورش را تعمیر کند و راه ببرد و بارهای زمین‌ مانده را بردارد و ما را به سر منزل مقصود برساند. اگر واقعا مجلس و دولت به صرافت آن افتاده‌اند تا فکری برای نهاد آموزش و پرورش کنند باید قبل از هر چیز زمینه را برای یک مشارکت عمومی فراهم آورند و مردم را در اصناف مختلف تحریض کنند تا در سایه عزم و اراده ملی طرحی نو درافکنند و حقیقتا- شما بخوانید بالاغیرتا- یک بار برای همیشه پیله ناکامی‌ها و مضیقه‌ها و نداری‌ها و معضلات مزمن را از کالبد آموزش و پرورش دور کنند و به دنیای مدرن با اقتضائات مدرن، اما متناسب با تاریخ و جغرافیای خودمان، پا بگذارند. نکته‌ای که نباید مغفول بماند این است که معضلات قدیمی و سنتی آموزش و پرورش رفته رفته تبدیل به عادت شده‌اند و شوخی شوخی ما را به خود مشغول بلکه سرگرم کرده‌اند. این عادات با خودشان ادبار و ملالت و ناکامی می‌آورند اما بدتر از همه، ‌از فرط تکرار، تبدیل به حجاب‌های ضخیمی می‌شوند که نمی‌گذارند معضلات جدی‌تر و مهم‌تر آموزش و پرورش را ببینیم و برای برون‌رفت از آنها راه چاره بیندیشیم. امروز کسی نیست که نداند، دولت با چه مشکلات کمرشکنی روبه‌روست. ترس ما این است که در بین این همه صنم تحریم و بحران معیشت و معضل اقتصاد، یاسمن آموزش و پرورش گم شود. چون نیک نگاه کنیم اتفاقا حل و فصل بسیاری از معضلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی امروز بسته به حل و فصل معضلات مزمن آموزش و پرورش است. قطعا اصلاح آموزش و پرورش یک شب و دو شب اتفاق نمی‌افتد چنین ماموریت سنگینی را هم یک وزیر و دو وزیر از عهده برنخواهند آمد. مهم این است که دولت، به تبع دولت ملت نگاهشان را به این نهاد بزرگ و فراگیر تغییر دهند و اصلاح آن را در اولویت قرار دهند. بیش از این نیازی نیست حرف کلی بزنیم. همین ‌قدر که گوشی باشد و صدای‌مان را بشنود، فریاد می‌زنیم که علیکم بآموزش و پرورش. علیکم بمحصلین و معلمین. علیکم بوزیری که سودای اصلاح در سر داشته باشد و به کمک ملت ما را جلو ببرد نه اینکه درجا بزند یا خدایی نکرده، عقبگرد کند.

http://www.gilan-online.ir/fa/News/110475/سرمقاله-اعتماد--معضلات-مزمن
بستن   چاپ