انتخاب دیبیاسی، ادامه راه کارلوس کیروش
دوشنبه 7 بهمن 1398 - 20:33:22
|
|
نسیم گیلان - انتخاب دیبیاسی، ادامه راه کارلوس کیروش سایز متن الف الف لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6016165 k ٢.٤ ٠ آی اسپورت / متن پیش رو در آی اسپورت منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست جیانی دیبیاسی کیست؟ اگر این سؤال را از ویکیپدیا و ترانسفر مارکت بپرسیم، جوابهایی پیش روی ما میگذارد که در رسانههای فارسی زبان هم همانها را میشود دید. اما نتیجهگیری برای سنجش کیفیت یک مربی، اینقدر ساده است؟ سطحیترین شکل برخورد با یک مربی، اینگونه است که ما در پیش گرفتهایم. آنها که به کارلوس کیروش میگفتند قهرمان بدون جام! یا مربی بدون دستاورد در ایران، فقط به دلیل قهرمان نشدن در آسیا، میتوانند به دیبیاسی هم بگویند مربی ته جدولی. در دنیای خیلیها میشود به مارک ویلموتس گفت سورپرایز و مربی خوب و به دیبیاسی گفت پیرمردی که با دلالی قرار است بیاید، فقط به این دلیل که مارک ویلموتس شانس این را داشته که بازیکن بزرگی باشد و نیمکت بلژیک را به ارث ببرد. ما باید با این حقیقت کنار بیاییم که همه مربیهایی که در تیمهای بزرگ کار میکنند، مربیهای بزرگی نیستند. بالعکس، همه مربیهایی که در تیمهای معمولی کار میکنند، اینطور نیست که کیفیت پایینی داشته باشند. آیا کارنامه جیانی دیبیاسی از کیکه ستین، کارنامه پُربارتری نیست؟ هر دو هم تجربه حضور در تیمهای بزرگ را نداشتهاند. اما حالا ستین به دلایل مشخصی در بارساست. در کارنامه او هم مثل دِبیازی کمک به صعود تیمهایی به دستههای بالاتر دیده میشود میشود. چیز خاص دیگری وجود ندارد، درست مثل کارنامه مائوریتزیو ساری قبل از حضور در ناپولی. در فوتبال ایتالیا، جایزه نیمکت نقرهای برای مربیهای موفق در دستههای پایینتر از سری آ در نظر گرفته شده است. در سال 2002، این جایزه برای عملکرد دیبیاسی در مودنا به او رسیده است. جایزهای که سالهای بعد به مربیهایی مثل گاسپرینی برای کار در جنوا، آنتونیو کونته برای موفقیت در باری، زدنیک زمان به دلیل عملکرد در پسکارا، دی فرانچسکو برای عملکردش در ساسولو و مائوریتزیو ساری برای موفقیت در امپولی رسیده است. دیبیاسی در سال 2015 موفق به دریافت جایزه ویژه نیمکت طلایی فوتبال ایتالیا شده است. جایزهای که در سالهای اخیر یکبار به مارچلو لیپی برای موفقیت در جام جهانی 2006 و یکبار هم به کلودیو رانیری برای موفقیت در لسترسیتی اهدا شده است. این جایزه به لطف عملکرد فوقالعاده دیبیاسی در آلبانی، به او تعلق گرفته است. دیبیاسی در همین سال در رتبه پنجم برترین مربیان سطح ملی در جهان هم قرار گرفته است. اما این افتخارات هم آنقدر که باید، نمیتوانند گویا باشند. به این دلیل که ما علاوه بر شناسایی کیفی دیبیاسی، باید تناسب او با شرایط فوتبال خودمان را هم تشخیص بدهیم. با این اطمینان که مربیهای بهتر و البته گرانتر از دیبیاسی در دنیای فوتبال وجود دارند، اما امکان حضور آنها در کشور ما، لااقل با این مدیریت و شرایط اقتصادی وجود ندارد، بیایید به بررسی بهتر کیفیت و امکان سنجی موفقیت او در ایران بپردازیم. پروژه، اولین اصل دیبیاسی مربیای است آشنا با تعریف و مدیریت پروژه. او از همان سالهای ابتدایی مربیگریاش و صعود با مودنا از سری سی به سری بی و از آنجا به سری آ، بعد از 38 سال، و در همین اواخر با عملکردش در آلبانی و صعود برای اولین بار به جام ملتهای اروپا، نشان داده در صورت ثبات، به خوبی پروژهاش را جلو خواهد برد. پروژه آلبانی تقریبا همزمان با پروژه ایران آغاز شد. کیروش و دیبیاسی تقریبا با سه مشکل مشترک روبهرو بودند. ضعف امکانات، فرسودگی تیم و سطح پایین بازیکنهای داخلی. به طوریکه دیبیاسی اشاره میکند تیم او در ورزشگاهی با قدمت 85 سال بازی میکرده است. تیمی که برای او به ارث گذاشته شده، تیمی با میانگین سنی بالا و پر از بازیکنهای بیکیفیت بوده است. او در این مواجهه، دستیار خود پائولو ترامزانی را مسئول بررسی بازیکنهایی با ملیت آلبانیایی در سراسر جهان میکند. دیبیاسی اینطور از تجربهاش میگوید: «من پرونده ای از بازیکنان برای انتخاب نداشتم. ما کارها را از پایه انجام دادیم و در جستجوی بازیکنان زیاد سفر کردیم. از سوئد گرفته تا جمهوری آذربایجان. ما نیاز به تغییر داشتیم. ما در اینترنت شروع به جستجوی لیگها و بازیکنهایی با پرچم آلبانی یا نام خانوادگی آلبانیایی کردیم. بعد از پیدا کردن آنها، شروع به دیدن فیلم بازیها میکردیم و در نهایت با آنها دیدار میکردیم.» راهکاری که توسط کیروش هم به کار گرفته شد و بازیکنهای زیادی از خارج کشور در اردوهای تیم ملی شرکت کردند. در یک بازه چهار ساله، دیبیاسی موفق شد با یک تغییر نسل موفق، از 23 بازیکن لیست آلبانی، 22 بازیکن را نوسازی کند. او در نامه خداحافظیاش اینطور مینویسد: «اجازه دهید از همه کسانی که در رشد و توسعه پروژه آلبانی همکاری داشتند ، تشکر کنم.» استفاده از کلماتی مانند رشد، توسعه و پروژه، به خوبی نوع نگاه دِبیازی را میرساند. ارتباط، شخصیت و مدیریت نیروی انسانی نوع ارتباط دیبیاسی با بازیکنها و مردم آلبانی، بسیار شبیه به ارتباط کیروش در ایران بود. حتی تکنیکهای دیبیاسی هم شبیه به تکنیکهای کیروش است. حتماً حرفهای کارلوس کیروش در مورد سنگینی پیراهن تیم ملی را که بارها تکرار شده به خاطر دارید. او حتی در اولین روزهای کارش در کلمبیا، در کنفرانس مطبوعاتی پیراهن تیم ملی کلمبیا را در دست گرفت و همان حرفها را برای آنها هم تکرار کرد. یا تکنیکهای روانی دیگری که بارها از کارلوس کیروش دیدهایم. برای نمونه به نامهای از طرف دیبیاسی به بازیکنهای آلبانی قبل از اولین بازیاش دقت کنید: «اگر به این پروژه اعتقاد دارید، اگر ذهنیت خود را تغییر دهید، میتوانید اولین بازیکنانی باشید که در تاریخ فوتبال آلبانی، توسط همه به خاطر سپرده می شوید. ما پایه های بزرگ شدن را می گذاریم. از امروز با من فقط یک فرصت خواهید داشت که بروید به میدان و قهرمان شوید. نکته کلیدی تاکتیک نیست، بلکه اراده کار در هر دقیقه است. اگر بجنگید، برای پیراهن خود رنج بکشید و اشک بریزید، توسط هیچکس تحقیر نخواهید شد.» روزنامه آلبانیایی بعد از جدا شدن، اینطور در مورد دیبیاسی مینویسد: «او باعث بازگرداندن عزت اجتماعی ملت آلبانی شد، و خالصترین ارزشهای زندگیِ به کار رفته در ورزش، مانند شور، شایستگی، همکاری و روحیه را ترویج داد. ایثار و تلاش تیمی، ایجاد پیوندی جدا نشدنی بین موفقیت ورزشی و تعلق به کشور خود و حتی انتقال قدرت برای ایمان به رویاهای شخصی به بازیکنان خود.» دیبیاسی در پاسخ این سوال چطور تصمیم گرفتید که مربی شوید، اینگونه پاسخ میدهد: «از این واقعیت ناشی میشود که من میخواستم توانایی خودم را برای کنار هم نگه داشتن مردم و ایجاد انگیزه در آنها نشان دهم و بعد از آنجا اولین تجربههایم را انجام دادم. من در اولین روز به بازیکنهایم گفتم که وقتی شما یک ورزش تیمی انجام میدهید، باید به ما فکر کنید و نه به خود. اگر میخواهید منافع شخصی را قبل از منافع تیم قرار دهید، رسیدن به اهداف تعیین شده مشکل ساز می شود.» استراتژی، تاکتیک و حل مسئله دیبیاسی به استراتژی در فوتبال مسلط است و تاکتیک را میشناسد. سازماندهی تیم را بلد است و به جزئیات اهمیت میدهد. تیم ملی آلبانی زیر نظر او، تیمی بود تفهمیم شده و با نقشه مشخص. دیبیاسی در مورد تیمش اینطور میگوید: «هیچ اسرار خاصی وجود ندارد، رمز عبور سازماندهی است. ما از جزئیات مرحله عدم مالکیت توپ مراقبت میکنیم، جمع و جور و منسجم می شویم و میتوانیم یک مرحله دفاعی مؤثر را به دست آوریم و خطرات را به حداقل برسانیم. تیم هویت دقیق خود را دارد و از آن آگاه است. حتی در موقع در اختیار داشتن توپ، ما به خوبی ساماندهی شدهایم و به جزئیات بسیار دقت می کنیم. سپس از نظر روانشناختی کار زیادی کردیم. ما سعی کردیم پسران را شجاعتر کنیم.» دِبیازی در آلبانی سیستم 1-4-1-4 را در تیم جا انداخت. مدل بازی مبتنی بر پوشش فضا و حمایت، همراه با فشردگی و با حملاتی عمودی و سریع. اگر بازیهای آلبانی را مشاهده کنید، به شکل عجیبی شبیه به مدل بازی تیم ملی ایران در زمان هدایت کارلوس کیروش است. دو پروژهای که تقریباً همزمان آغاز شدند و با روش شبیه به هم جلو رفتند، حتی در نهایت هر دو مربی توانستند تیمهای خود را به رده 22 رنکینگ فیفا هم برسانند. در یادداشتی جداگانه میشود به شباهتهای تاکتیکی تیم ملی با آلبانی پرداخت. اما مطمئن باشید روش حل مسئله، توسط دو مربی یکسان بوده است. در زمان انتخاب ویلموتس این سؤال را مطرح کردم: «مشخص شده است که مربی بلژیکی قرار است دینامیک تیم ملی را به چه سمتی ببرد؟» چیزی که هم در مبدأ و هم در مقصد، نامشخص و نامفهوم بود برای خیلیها. اما مشخصا پروژه ویلموتس، از ابتدا شکست خورده بود، چون اساساً ما نه تیم ملییمان را میشناختیم و نه ویلموتس را. البته سؤال دیگری که پرسیده شد این بود: «چه شکلی از بازی فوتبال، متناسب با فیزیک، فن فوتبال و ذهنیت بازیکنهای ایرانی است؟» شاید حالا برای ریسک کمتر و برای حفظ تیم ملی، بازگشت به پروژه کیروش بهترین راه باشد. نه دقیقاً مثل کیروش، و نه دقیقاً در سطح عملکرد او، اما به دیبیاسی میشود امید داشت. او مثل ویلموتس، از پیش بازنده نیست.
http://www.gilan-online.ir/fa/News/149785/انتخاب-دیبیاسی،-ادامه-راه-کارلوس-کیروش
|