قند پارسی/ «استاد پنبهزن، هرچه دیدی دم نزن!»
سه شنبه 27 آبان 1399 - 23:16:53
آخرین خبر مقاله
|
|
نسیم گیلان - ایسنا / داستانهایی از ضربالمثلها را بخوانیم. «روزی پنبهزنی برای لحافدوزی به خانهای رفت. او مشغول کار خود بود که سروصدای اهل خانه به گوشش رسید. آنها با هم جر و بحث میکردند و ناسزا میگفتند و در تمام طول روز که پنبهزن آنجا بود، دعوایشان پایان نیافت. نزدیک غروب، پنبهزن مزدش را گرفت و به خانه خود برگشت. هنگام بازگشت، یکی از همکاران پیر و قدیمی خود را دید و ماجرای آن روز را برایش تعریف کرد. دوستش که مردی عاقل بود، گفت: «رفیق، در اغلب خانهها از این بگومگوها هست. من و تو وقتی قدم در خانهای گذاشتیم باید اسرار این خانواده را حفظ کنیم؛ یعنی چشم و گوش خود را ببندیم و دیده را نادیده و شنیده را ناشنیده بگیریم. از من به تو نصیحت: استاد پنبهزن، هرچه دیدی، دم نزن!» این مثل را زمانی به کار میبرند که بخواهند مانع از فاش شدن اسرار کسی شوند. منبع: «داستانهایی از ضربالمثلها»، رحیمه قلیزاده
http://www.gilan-online.ir/fa/News/219133/قند-پارسی--«استاد-پنبهزن،-هرچه-دیدی-دم-نزن!»
|