نسیم گیلان
بخشی از کتاب/ آسمان ماه دارد من ندارم!
دوشنبه 3 آذر 1399 - 18:38:52
آخرین خبر مقاله
نسیم گیلان - آخرین خبر /محبوب من، شکارچی است. طاق ابرویش کمان و نگاهش خدنگ و غزالی که سر در پی‌اش دارد دل من است.
بر آشوبید تندرها. ببارید ای باران‌ها. مکرر هوا را روشن کنید ای آذرخش‌ها. مگر می‌توانید راه را بر جوانی ببندید که راهی کوی یار است؟
محبوبم! آسمان ماه دارد من ندارم. آسمان ستاره دارد من ندارم. در عوض من دل دارم آسمان ندارد. من نگاری چون تو دارم آسمان ندارد.
محبوبم! بهتر است جوانان به موی سیاه دل نبندند و پیران به انتظار دیداری دوباره. تنم مثل برگ سبز حناست. ظاهرم سبز است، ولی قلبم خون رنگ است. بیا آشتی کنیم. عمر بی‌رحمانه کوتاه است. نگذار محروم رفته باشیم.
محبوبم! این عدالت نیست که دائماً چشم من سرخ باشد و چشم تو سیاه. ای که بر کرسی عدالت نشسته‌ای، داد مرا بده. عاشقی هستم که به دادخواهی و فریاد نزد تو آمده‌ام. ابر مرا باران آسمان کن که هر شب بر خیمه محبوبم ببارم.
محبوبم! اگر تو به سلطنت چشمانت مغروری، من هم به آتشی که در سینه دارم. در خیال خویشتن را بر تخت می‌نشانم، پادشاهی می‌کنم ولی همین که سر از بالشت برمی‌دارم می‌بینم که هیچ‌کس این هیچ‌کس‌ام. ذره‌ای بیش نیستم. خدا چه و چه کند این همه زیبایی که تو را در خون عاشقان مباشر کرده است. در کشتگی می‌خوانم:
تا بـوی زلـف یـار در آبـادی من است
هر لب که خنده کند از شادی من است
محبوبم! خداوند مژگانت را بلندتر کند. ای عشق مرا گلی کن صحرایی تا نسیمی که از طرف محبوب می‌آید مرا به اهتزاز درآورد که همین اول دشت دلم تنگ است. من چه کرده‌ام که یکان یکان دوستانم گل شده‌اند. من چه کرده‌ام که دیگران گل شدند و محبوب من هنوز غنچه است. گل‌ها از خاک می‌رویند، محبوب من که از گل نازک‌تر بود زیر خاک می‌رود.
محبوبم! از دوری شما می‌میرم و از نزدیکی می‌سوزم. دیوانه‌ای هستم که در هیچ حال تاب نمی‌آورم. طوطی مجروح را سلامتی بده تا با طوطیان دیگر پرواز کند. هرچند امید سلامتی ندارم که جراحت من از نسیم زلف شکسته کسی است که رفته است.
محبوبم! درد فراق از دندان درد هم سخت‌تر است.
اغلب می‌نشینم یا نه نمی‌نشینم. برمی‌خیزم، راه می‌افتم، می‌روم و اشک‌هایم را با آستین پیراهنم خشک می‌کنم. آنقدر که دیگر آستینم برایم تنگ شده. دکمه‌های یقه‌ام افتاده و سینه‌ام شکافته. همه لباس‌هایم نم‌دار است.
ای کاش آدمی را مایه‌کوبی هراس، مایه‌کوبی بی‌عدالتی می‌کردند.
محبوبم! هر ترانه‌ای را که برای شما شروع کرده‌ام در همان بیت مطلع در قیافه‌اش مانده‌ام. قافیه پنهان همه ترانه‌های من شمایی که شما هم همه شادی‌ها و هم همه اندوه‌هان منی.
محبوبم! برخی شعر می‌خوانند و کسانی احسنت، احسنت می‌گویند.
من نمی‌خوانم زیرا که می‌دانم احسنت، احسنت قافیه شعر نیست.

http://www.gilan-online.ir/fa/News/220756/بخشی-از-کتاب--آسمان-ماه-دارد-من-ندارم!
بستن   چاپ