نسیم گیلان

آخرين مطالب

چند گفتار از قدیم‌های پایتخت؛

روزگاری که تهران شهری عاشق بود شهرداری تهران

روزگاری که تهران شهری عاشق بود
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - از دو سالگی در تهران بودم. خانه‌ای را که در کودکی داشتیم، خیلی به یاد ندارم اما می‌دانم در محله حسن‌آباد تهران بوده است؛ چون آنجا پدرم یک سینما ساخته بود. خانه‌ای که در حافظه‌ام مانده سمت خیابان منوچهری و حافظ بوده است. ساختمان کناری خانه ما مطب پدربزرگ و مادربزرگم بود. سینمای پدرم را هم به‌وضوح یادم می‌آید. اسم سینما «آپولو» بود؛ پایین‌تر از کاخ مرمر.

تهران برای من تجریش، دروس و یخچال است. تهرانی که من می‌شناسم یک شهر رمانتیک و زیبا بوده است. خیابان‌های اطراف سفارت انگلستان کافه‌هایی بود که شب‌ها موزیک زنده داشت. در کافه نادری موزیک و خواننده داشتیم. شهر پر از هنر بود. جوانی ما در آن دوران و در تهران قدیم با رقص و موزیک و آواز گذشت. در آن زمان ماشین که نبود با درشکه به قلهک و مناطق خوش آب‌وهوا می‌رفتیم.
تهران شهر رمانتیکی بود، هویت و فرهنگ داشت و هنوز فرهنگ‌های مختلف با هم قاتی نشده بود. در تهران قدیم پولداربودن و ادابازی‌های امروز مرسوم نبود؛ همه با هم در یک سطح بودند، همه از یک رستوران استفاده می‌کردند و کسی ادعای پولداری نمی‌کرد که خود را از دیگران جدا کند. آن تهران به تهران امروز هیچ ربطی ندارد.
به یاد دارم خیابان جمهوری همه‌اش سنگفرش بود، سنگفرش بزرگ که در زمان رضاشاه آن را تغییر دادند اما شهر همان بود. از خانه منوچهری که بیرون می‌آمدیم تا خیابان شاه‌رضا که اسم امروزی آن انقلاب است و از طرف دیگر تا امجدیه همه تپه بود و بقیه شهر خالی بود. خانه هنرمندان را باید چند کیلومتر پیاده می‌رفتیم تا به آن می‌رسیدیم. تمام تهران خالی بود.
یک بار زمانی که جوان بودم خواستم از خیابان پهلوی قدیم و ولیعصر(عج) امروزی، پیاده بیایم تا سمت دروازه شمیران اما نمی‌دانستم این خیابان وسعت زیادی دارد. به یاد دارم که نزدیک 2 تا 3 ساعت تنها در خیابان سرگردان بودم.
خیابان لاله‌زارنو تهران شبیه خیابان «براد وی» نیویورک و فرهنگی‌ترین خیابان تهران بود. تمام سینماها و تئاترها درجه‌یک شهر در این نقطه بودند و من خیلی فیلم و تئاتر در این خیابان دیدم؛ آگاتاکریستی را در اینجا دیدم و بعضی نمایش‌ها را دو سانس می‌دیدم ولی الان همه سینماها و تئاترهای آن خیابان تبدیل به لوسترفروشی شده است و دیگر خبری از خیابان فرهنگی آن زمان نیست. از ابتدای خیابان انقلاب تا توپخانه همه سینما بود. مرکز فرهنگی ارامنه هم خیابان نوبهار، باشگاه آرارات بود که کنسرت‌ها، تئاترها و نمایش‌های باله همه آنجا برگزار می‌شد؛ برنامه‌های باشگاه آرارات پرمخاطب و همیشه شلوغ بود.
یکی از مسائلی که باعث افسوس من است، از این قرار است که آلمانی‌ها اطراف میدان فردوسی یک ساختمان اپرا ساخته بودند. دقیقا شبیه اپرای آلمان و من در چهارده سالگی داخل این سالن رفتم و لژها و ساختمان آن را دیدم که در نوع خود بی‌نظیر بود؛ اما بعد از جنگ که آلمان‌ها از ایران رفته بودند ساختمان را رها کردند و فقط گچ‌کاری‌های داخل سالن مانده بود و همه کارش تمام شده بود. سال 1954 که من به اروپا رفتم نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما سال 1961 که به ایران برگشتم از آن سالن مجلل اپرا خبری نبود و جای آن را هتل یا بانک ساخته بودند. هنوز دلم می‌سوزد و افسوس می‌خورم که چرا ساختمان‌های فرهنگی را در تهران خراب کردند اما خب خوشبختانه چند بنا و خانه‌های قجری از آن زمان باقی مانده است.
حسرت دیگری که می‌خورم این است که با هر رفت و برگشت من از ایران تغییرات زیادی در شهر صورت گرفت. خیابان‌های زیادی ساخته شد و تهران از حالت قبلی خود خارج شد. چیزی که بسیار غم‌انگیز شده این است که در سمت نیاوران باغ‌های زیبایی بودند اما الان جای باغ‌ها ساختمان‌های بلند ساخته شده است. تهران شهر با فرهنگی بود؛ اما الان یک شهر تجاری شده که هویت اصلی خود را از دست داده است؛ مخصوصا با ساخت‌وساز در شمال تهران. تهرانی که تهران صادق هدایت بوده است دیگر وجود ندارد. تهران قدیم شهری عاشق بود. کسی نمی‌تواند تصور کند این تهران چقدر زیبا بوده است. همه درنهایت یک خانواده بودیم؛ خانواده‌ای که تهران آن زمان را شهری خیلی رمانتیک کرده بودند.
کافه و هتل نادری اولین کافه‌ای است که در تهران ساخته ‌شده و از قضا پدر دوست من «کریشا» صد سال پیش این کافه را تأسیس کرد. توی این هتل ظاهرا یک شب هم استالین اقامت داشته است. صاحب کافه مرد بسیار بافرهنگی بود. کافه نادری پاتوق روشنفکران بود، از احمد شاملو تا صداق هدایت در آن ‌وقت می‌گذراندند. روزهایی که برای ناهار می‌رفتیم بیشترین نویسندگان را در آنجا می‌دیدم. به یاد دارم که کافه زیاد می‌رفتم. روزها برای اینکه قهوه بخوریم کافه نادری می‌رفتیم و شب‌ها بیشتر جاهایی می‌رفتیم که موسیقی زنده داشت و با دوستان‌مان دور هم جمع می‌شدیم. رستوران هم زیاد می‌رفتیم که اسم آنها را به خاطر ندارم اما وقتی می‌خواستیم چلوکباب درجه‌یک بخوریم می‌رفتیم رستوران تبریزی که ابتدای خیابان منوچهری و خیابان فردوسی بود و چلوکباب سلطانی باقیمت ارزان سفارش می‌دادیم.
*این یادداشت در مجله شهر نفروشی اسفند 1399 منتشر شده است.

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/249148/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

انتقاد شدید روحانی مشهور از گرانی کمرشکن

اقدام زیبای عروس و داماد بعد از مراسم عروسی شان

در دیدار رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با مدیران ارشد بیمه دی مطرح شد؛ بیمه دی موجب رضایتمندی خانواده‌‌ی بزرگ ایثار و شهادت و مایه‌ی آبرومندی در دولت گردید

بنیاد شهید تا پایان فروردین 1403 ، حدود 2 هزار میلیارد تومان به بیمه دی بدهی دارد

نشست هم اندیشی با تشکل‌های ایثارگر استان کرمانشاه

مسابقات کورس سوارکاری گیلان در انزلی + عکس

سوداگر مرگ با بیش از 4 کیلو تریاک در رشت دستگیر شد

مسابقات کورس سوارکاری گیلان در انزلی

امحای بیش از یک هزار کیلوگرم فرآورده خام دامی غیربهداشتی در شهرستان رشت

نوسان قیمت طلا و سکه در بازار رشت، امروز

انتصاب سرپرست جدید موسسه آموزشی علوم وفنون کیش

اعلام برنامه های هفته سلامت در نشست رییس مرکزتوسعه سلامت با خبرنگاران

ساخت و ساز در کیش باید الگوی صنعت ساختمان سازی در کشور باشد

به مناسبت روز بزرگداشت شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم، سعدی شیرازی

به دنیا دل مبند ای دل به فکر توشه ره باش ‏

ماجرای گروگان گیری دختر 16 ساله در تهران

زمان دقیق افزایش حقوق بازنشستگان 1403 اعلام شد

قیمت طلا، قیمت دلار، قیمت سکه و قیمت ارز 1 اردیبهشت 1403

حاج آقا مرادی: اگر کسی ناشناس پیام داد و دنبال آشنایی بود این دنبال دختربازی هست!

خارج کردن تومور شکمی از کودکی 10 ساله در رشت

برپایی نخستین نمایشگاه «خطاشی» در شهرستان لنگرود

برگزاری کارگاه‌ های آموزشی عکاسی طبیعت و پسماند در آستارا

ایجاد اشتغال و رفع مشکلات آب شهری و روستایی در اولویت است

طلبِ عشق زهر بی سروپایی نکُنیم….!

بزرگداشت شاعری که پیشانی زبان پارسی است/ گوته تا شجریان از «سعدی» اعتبار گرفتند

سقوط مرگبار جرثقیل در بندر امام خمینی

مرگ تلخ و دردناک دو مرد ایرانی داخل چادر مسافرتی

اطلاعیه فراجا درباره برخی برخورد‌های اخیر گشت ارشاد

تأیید بیمه مرکزی نسبت به افزایش سرمایه‌ی بیمه دی

یک اردیبهشت سالروز درگذشت شاعر و نویسنده ممتازِ معاصر، ملک‌الشعرا بهار

جامعه ایثارگری از بنیاد شهید و امور ایثارگران انتظاری جز تکریم ندارند

امحای بیش از هزار کیلوگرم فرآورده خام دامی غیر بهداشتی در شهرستان رشت

تحقق اهداف بهداشتی رضایتمندی مردم را به همراه دارد

کناره‌گیری نویسندگان از «انجمن قلم آمریکا» در حمایت از غزه

عمل موفق خارج کردن تومور شکمی از بدن یک کودک 10 ساله در رشت

چهار سؤالی که ارسطو به آنها پاسخ می‌دهد

توضیح سفیر ایران در فرانسه درباره حادثه دیروز پاریس

جزئیات افزایش نرخ کرایه تاکسی، مترو و اتوبوس از امروز

با تمام توان پیگیر حل مشکلات جامعه ایثارگری استان هستیم

جایگاه و شان ایثارگران معزز در این نظام بسیار بالا و ویژه است

پاسخگویی سلمانی به جامعه ایثارگری در میز خدمت نماز جمعه تبریز

برگزاری اولین همایش حقوق شهروندی و ایثار استان کرمان با حضور مدیرکل حقوقی و معاضدت قضایی بنیاد شهید و امور ایثارگران

دیدار دکتر رئیسی با مادر شهیدان طوسی و مادربزرگ شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان

خارج کردن تومور بزرگ از بدن کودک 10ساله

افتتاح 3 طرح هادی و آسفالت راه روستایی در شهرستان فومن

نوسان قیمت طلا و سکه در بازار رشت تا ساعت 10

ماجرای صدای انفجار مهیب در گناوه چه بود؟

واکنش اتحادیه اروپا به حادثه انفجار در اصفهان

اراذل و اوباش آستارا از کف خیابان‌ها‌ شدند

خارج کردن تومور بزرگ از بدن کودک 10ساله در رشت