نسیم گیلان

آخرين مطالب

گفتگو با نادیا شایسته، تولیدکننده قطعات خودرو که بعد از فوت همسرش حرفه‌اش را ماندگار کرد معاونت امور زنان و خانواده

گفتگو با نادیا شایسته، تولیدکننده قطعات خودرو که بعد از فوت همسرش حرفه‌اش را ماندگار کرد
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان -

نادیا‌شایسته از آن دسته آدم‌هایی بود که با وجود غم از دست دادن همسرش، نگذاشت شعله رؤیای مشترکشان خاموش شود. او بعد از فوت همسرش، یک‌تنه کسب‌و‌کاری که در اذهان همه ما سخت است به دست می‌گیرد، تک‌به‌تک برنامه‌هایی را که تا پیش از این با همسرش مرور می‌کردند عملی می‌کند و این روز‌ها صاحب یک برند در تولید قطعات ماشین‌های سنگین است.
فکرش را بکن سال‌ها برای رؤیایی که در سر داری با همراه زندگی‌ات تلاش می‌کنی، امیدواری که روز‌های سخت تمام می‌شود و به مقصد دلخواه می‌رسی، اما چند قدم مانده به مقصدت، همراهت را از دست می‌دهی. سخت است که بخواهی تنها به مسیر ادامه دهی. نادیا‌شایسته از آن دسته آدم‌هایی بود که با وجود غم از دست دادن همسرش، نگذاشت شعله رؤیای مشترکشان خاموش شود.
او بعد از فوت همسرش، یک‌تنه کسب‌و‌کاری که در اذهان همه ما سخت است به دست می‌گیرد، تک‌به‌تک برنامه‌هایی را که تا پیش از این با همسرش مرور می‌کردند عملی می‌کند و این روز‌ها صاحب یک برند در تولید قطعات ماشین‌های سنگین است. او با وجود موج انبوه مخالفت‌ها، دل به دریای این کسب‌وکار می‌زند و اکنون تولیدکننده پیستون ترمز و کلاچ ماشین‌های سنگین، عضو انجمن قطعه‌سازان و عضو هیئت مدیره کمیسیون بانوان خانه صنعت و معدن و کانون زنان بازرگان خراسان رضوی است.
برای مصاحبه با این بانو راهی شهرک صنعتی فردوسی می‌شویم. چند نیروی همراه در این کارگاه کار می‌کنند که پشت دستگاه‌ها مشغول هستند. بانو شایسته هم در کنار کارگران با لباس کار مشغول فعالیت است. دیپلم تجربی دارد و امسال وارد پنجاه‌سالگی شده است. کارگاه در هول و ولای قطعی برق این روز‌ها ست. به گفته خودش، بار‌ها شده است مشتریان به کارگاه می‌آیند، به دنبال مدیر می‌گردند و زمانی که او را با لباس کار می‌بینند، چشم‌هایشان از تعجب گرد می‌شود.
عهد تاب‌آوری در سختی‌ها
شایسته از زمانی که با همسرش ازدواج می‌کند، با یکدیگر عهد می‌کنند در سختی‌ها کم نیاورند. همیشه در زندگی‌شان قسط و قرض در یک کفه ترازو و در کفه دیگر آن صرفه‌جویی و پس‌انداز قرار می‌گرفت. آن‌ها سال 72 ازدواج می‌کنند. آن زمان، وام ازدواج 25 هزار تومان بود. با چند وام دیگر می‌توانند 75 هزار تومان را به عنوان پول پیش خانه بدهند. هردوشان آن‌قدر پس‌انداز می‌کردند که وقتی می‌خواستند از آن خانه بروند، رهنی را که داشتند به 4 میلیون تومان رسانده بودند.
او هنوز به یاد دارد که ابتدای زندگی، شوهرش پیش از اینکه صاحب این کارگاه شود، مشغول کار دیگری بود و در ماه 30 هزار تومان حقوق می‌گرفت که 28 هزار تومان از این مبلغ برای قسط هزینه می‌شد و کل ماه را با 2 هزار تومان می‌گذراندند. سال‌های زیادی به همین منوال می‌گذرد تا زمانی که بالأخره صبرشان نتیجه‌بخش می‌شود و موفق می‌شوند کفه بدهی‌ها را پایین ببرند و نفسی تازه کنند. اما انگار سرنوشت برگی را رو می‌کند که همه را شوکه می‌کند. همسر شایسته یک روز در همان کارگاهی که برای به دست آوردن آن تلاش زیادی کرده بودند، به دلیل ایست قلبی جان می‌سپارد.
می‌خواستم کارگاه را با چنگ و دندان سرپا نگه دارم
او آن روز شوم در خانه منتظر همسرش بود. حتی چای دم کرده بود تا وقتی بر می‌گردد مثل همیشه با لبخندی خستگی‌اش برطرف شود، اما خبر مرگ روزهایش را خاکستری کرد. بعد از مدتی، با خودش خلوت کرد. باید تکلیف کار را روشن می‌کرد. «سال 90 همسرم فوت کرد و آن زمان به این نتیجه رسیدم که فروش این مجموعه یا سرمایه‌گذاری در جایی غیر از این کار درست نیست، چون خیلی برای به دست آوردن آن سختی کشیده بودیم. ما همه روز‌های خوب زندگی‌مان را گذاشته بودیم تا این کارگاه را حفظ کنیم. ضمن اینکه همسرم به این فضا و کار علاقه‌مند بود و یکی از دلایلی که من را به این کار قانع می‌کرد همین بود. این موضوع موجب شد تصمیم بگیرم با چنگ و دندان این کارگاه را سر پا نگه دارم.»
یک نفر هم موافق نبود
همه در واکنش به تصمیمی که او گرفته بود، ابراز مخالفت می‌کردند و می‌گفتند تو نمی‌توانی این کار را ادامه بدهی و از روی تعصب و احساسات تصمیم می‌گیری. حتی یک نفر هم او را برای ادامه این مسیر حمایت نمی‌کرد. «من تا پیش از فوت همسرم خانه‌دار بودم. فقط چند سالی را در یک خیریه به صورت داوطلب کمک می‌کردم و شروع یکباره چنین کاری برایم چالش سختی بود. همه مشتری‌ها فکر می‌کردند که بعد از فوت همسرم، دیگر قطعه‌ای تولید نمی‌شود، اما من تلفن همسرم را خاموش نکرده بودم و پاسخ مشتری‌ها را می‌دادم.»
شایسته در این 10 سالی که بعد از نبود شوهرش کار را ادامه می‌دهد، در کنار نیرو‌های کاری که داشته است، کار را یاد می‌گیرد و حتی بیش از آن‌ها کار می‌کند. «همان سال 90 که شروع به کار کردم، متوجه شدم بابت جریمه و دیرکرد وام یک میلیون و 700 هزار تومانی که چند سال پیش دریافت کرده بودیم، باید 12 میلیون تومان پرداخت کنم. آن زمان این مبلغ معادل 2 پراید صفر بود. با وجود چنین چالش‌ها و استرس‌هایی، کار را پیش می‌بردم.»
شروع کار بدون سابقه و تخصص
حتی تصور اینکه سابقه انجام کاری را نداشته باشی به یکباره وارد شغلی شوی که هیچ اطلاعاتی از آن نداری سخت است، کاری که شایسته آن را عملی کرده است. او در 8 ماه اول کار، از شوهرخواهرش که او هم مانند همسر خودش مهندس مکانیک بود، کمک می‌گیرد تا بتواند به کار‌های اداری مربوط به کارگاه و برقراری بیمه مستمری همسرش بپردازد. «درگیری‌های اداری زیادی بعد از فوت همسرم داشتم و مستمری بیمه همسرم نزدیک به 2 سال طول کشید تا برقرار شد. آن‌قدر در آن مدت اذیت شدم که حاضرم روز‌ها و هفته‌ها در اینجا کار کنم، اما یک روز فرایند اداری را طی نکنم.»
چه شب‌ها که کارگاه خانه و محل آرامش بود
او از همان ابتدا هم می‌داند که باید پای انتخابی که می‌کند بماند. به همین دلیل، هر زمان که لازم است، تنها در کارگاه می‌ماند و کار می‌کند. آن‌قدر با این کارگاه انس گرفته است که پایین اتاق اداری، محلی را برای شب‌هایی که در کارگاه می‌ماند درست کرده است. بعد از دیدن دستگاه‌های بزرگ و قطعات ماشین که در جعبه‌ها ردیف شده‌اند، به اتاقی می‌رویم که حکم یک خانه نقلی در دل یک سوله را برای او دارد. اتاق نشیمن، مبلمان و قاب عکس‌های یادگاری از خانواده سه‌نفره‌شان را در خود جای داده است. اتاق دیگر تخت و یک آشپزخانه زیرپله‌ای دارد.
لطافت زنانه‌ای که زنده است
شاید خیلی‌ها گمان می‌کنند زنی که در کاری که به اصطلاح عامیانه «مردانه» تلقی می‌شود کار می‌کند، به مرور روحیات زنانه و لطافتش از بین می‌رود. با اینکه آثار این کار روی دست‌های شایسته خود را نمایان کرده و به گفته خودش دستانش مانند یک تعمیرکار شده است، روحیات زنانه را درون وجودش حفظ کرده است. این را می‌توان از طراوت و سرسبزی گل‌ها و گیاهان گوشه خانه فهمید.
بعد دیگر زندگی شایسته این بود که علاوه بر حفظ نقش مادری خود و رسیدگی به پسر نوجوانش، باید وظایفی مانند خرید را نیز که پیش از این بیشتر برعهده همسرش بود خودش انجام می‌داد. «هرروز در کارگاه سخت کار می‌کردم، اما به خانه که می‌رفتم، مانند هر زن دیگری باید غذا می‌پختم، خانه را تمیز و مرتب می‌کردم و خرید‌ها را انجام می‌دادم. هماهنگی کار و امور خانه سخت بود.»
به پول حلال تولید عادت کرده‌ام
خیلی‌ها تا به حال به او پیشنهاد داده‌اند اگر سرمایه‌اش را در جای دیگری هزینه کند درآمد خیلی بهتری پیدا می‌کند و نیازی نیست تا این اندازه کار کند. اما او همیشه در پاسخ به آن‌ها می‌گوید که به پول حلال تولید و زحمت‌کشی عادت کرده است. «مواردی بوده است که بعد از فوت صاحب تولیدی، حتی با اینکه وارثان مرد بوده‌اند، کار را ادامه نداده و ملک را فروخته‌اند. من یک زن خانه‌دار بودم که یک پسر شانزده‌ساله هم داشتم و کسی از من توقعی برای این کار نداشت، اما این کار را کردم و موفق شدم. ضمن اینکه همیشه به اطرافیانم می‌گویم فکر کنید من اینجا را فروختم و سرمایه‌گذاری کردم، سرتاسر سال هم مسافرت رفتم، اما بعد از مدتی آدم افسرده می‌شود. باور کنید ذهن و جسمم آن‌قدر درگیر کار است که متوجه نمی‌شوم زمان چه‌طور می‌گذرد.»
2 سال کار فشرده بدون یک روز مرخصی
به گفته شایسته، بیشتر روز‌ها شهرک شلوغ است و بعضی تولیدی‌ها 3 شیفت کار می‌کنند. «من از آبان 98 تا به حال حتی یک روز تعطیل هم برای خودم نداشته‌ام. هرروز کار کرده‌ام. به یاد دارم یک مرتبه زیر ناخن شستم برجسته شده بود، آن‌قدر که دیگر نمی‌توانستم کفش بپوشم. دکتر رفتم و مشخص شد که یک توده استخوانی است و نیاز به جراحی دارد. پنجشنبه به بیمارستان رفتم. همان شب با رضایت خودم مرخص شدم و با اینکه پایم خو‌ن‌ریزی و عفونت کرد، صبح شنبه سر کار حاضر بودم.»
همه دارند کارشان را تعطیل می‌کنند؛ تو می‌خواهی ادامه دهی؟
حالا شایسته تولیدکننده پیستون ترمز و کلاچ ماشین‌های سنگین است و بخش «آنودایز» کار را خودش انجام می‌دهد، کاری که تا پیش از فعالیت او در این کارگاه توسط 2 نفر انجام می‌شد. «در واقع، آنودایز پوششی روی آلومینیوم است که موجب می‌شود قطعه ضداکسیده شود. مسئول کنترل کیفیت هم خودم هستم و حتی اگر قطعه یک درز کوچک داشته باشد، معیوب است و باید کنار گذاشته شود. البته در کار آنودایز، بخارات شیمیایی وجود دارد. به همین دلیل ریه‌ام آسیب دیده است. وان‌های آنودایز حاوی اسید سولفوریک با آب است. گاهی ممکن است قطعه‌ای داخل این وان‌ها بیفتد و اگر دستکش هم دستم نباشد، آن را برمی‌دارم و دستم سوزن‌سوزن می‌شود تا زمانی که آن‌ها را بشویم.»
اوایل و بعد از فوت همسرش، در کارگاه دستگاه پرس نداشتند و باید قطعات را به جای دیگری می‌بردند؛ بنابراین خیلی قطعات خراب می‌شد و خسارت روی دستشان می‌گذاشت. دستگاه هم گران بود و از طرف دیگر، سرمایه چندانی در کار نبود. «ناچار شدم 3 هزار متر از زمینی را که در کنار همین کارگاه در اختیارمان بود واگذار کنم تا به جای آن دستگاه بخرم. به یاد دارم برای خرید دستگاه که می‌رفتم، به من می‌خندیدند و می‌گفتند: خانم هستی و در چنین شغلی کار می‌کنی؟ یا اینکه می‌گفتند: همه کارهایشان را تعطیل می‌کنند؛ تو می‌خواهی دستگاه بخری؟»
باید خودم را به نیروی کار هم ثابت می‌کردم
علاوه بر اینکه باید این کار را مدیریت می‌کرد، روبرو شدن با نیروی کار مردی هم که در این کارگاه کار می‌کردند باید خودش را ثابت می‌کرد. «ابتدا نیروی کار اینجا به من می‌گفتند این کار برای شما سنگین است و واکنش‌هایی داشتند، اما به مرور این موضوع از بین رفت، زیرا می‌دیدند که حتی بیش از آن‌ها کار می‌کنم. من عضو هیئت مدیره و بازرس این شهرک صنعتی هستم. سایر اعضای هیئت مدیره به من می‌گویند شما همین که این کارگاه را نگه داشته‌ای، شاهکار کرده‌ای، چه برسد به اینکه در این 10 سال پیشرفت کرده و شناخته شده‌ای.»
حامی نداشتم؛ به خودم روحیه می‌دهم
روال کار آن‌ها این‌طور نیست که بر اساس سفارش، قطعات را تحویل بدهند، بلکه آن‌ها طبق اولویت، قطعات را تولید و در انبار نگه‌داری می‌کنند. به همین دلیل گاهی ممکن است این قطعات در مدت یک سال هم به فروش نرسد، اما به هر حال دورریز ندارد. «درآمدمان دیر و زود دارد. ما فرایند خرید مواد اولیه و تولید را به صورت نقدی انجام می‌دهیم، اما مشتریان ما چک‌های مد‌ت‌دار می‌دهند. شاید باورتان نشود، اما گاهی کلافه می‌شدم، زیرا واقعا مدیریت این مسائل سخت است. ضمن اینکه پدرم را یک سال قبل از همسرم از دست داده بودم. مادرم دچار آلزایمر شده است و یک خواهر هم دارم. حامی نداشتم و همه‌چیز روی دوش خودم سنگینی می‌کرد. در این سال‌ها خودم به خودم روحیه می‌دادم.»
4 ساعت در شبانه‌روز می‌خوابیدم!
از زمانی که تصمیم به ادامه این کار می‌گیرد، گاهی قضاوت می‌شود، اما اکنون زنانی در اطرافیان و خویشاوندان او هستند که می‌گویند دوست دارند مانند او باشند و برای رسیدن به خواسته خود علی‌رغم میل باطنی دیگران، تلاش کنند. شایسته معتقد است با اینکه مدیران دیگر پای میز می‌نشینند و کارگران را مدیریت می‌کنند، او تنها زمانی پشت میز می‌نشیند که بخواهد فاکتوری را بنویسد. در غیر این صورت، مشغول کار است.
«بعضی روز‌ها آن‌قدر عجله دارم زودتر به کارگاه برسم که پلیس در جاده جریمه‌ام می‌کند. حتی در روز‌های گرم سال، یک ماسک فیلتردار چرم و با مانتوشلواری که جنس آن نخ نیست و کفش‌های لاستیکی کار می‌کنم. شب‌هایی که در زمستان در کارگاه می‌مانم، ساعت 4 صبح کاپشن می‌پوشم و و دستگاه‌ها را به برق می‌زنم تا 2 ساعت بعد بتوانیم کار را شروع کنیم. برخی شب‌ها بوده است که 4 ساعت در شبانه‌روز خوابیده‌ام و مابقی آن را فقط کار کرده‌ام. من سردرد‌های میگرنی دارم و بسته‌بسته قرص می‌خورم با اینکه عوارض دارد. مجبورم. در غیر این صورت، نمی‌توانم کار کنم.»
وجدانم راحت است
سر و کار شایسته با قطعاتی است که کیفیت آن‌ها در وسیله نقلیه آن هم در ماشین‌های سنگین بسیار مهم است و یک قطعه معیوب به‌راحتی می‌تواند سرنوشت یک فرد نه که یک خانواده را به‌کل تغییر دهد. «در همه این سال‌ها طوری کار کرده‌ام که وجدانم راحت باشد و شب ‎ ها سرم را راحت روی بالشت بگذارم. چند وقت پیش باید 500 قطعه را برای مشتری ارسال می‌کردیم تک‌تک آن‌ها را کنترل کردم. در نهایت یک قطعه معیوب بود و 499 قطعه را فاکتور کردم، زیرا یک قطعه معیوب می‌تواند با جان یک انسان بازی کند.» او معتقد است کار با شرکت‌های بنام خیلی سخت است. ضمن اینکه در این کار مبالغ دیر برمی‌گردد، اما برای او اعتباری که در این سال‌ها به دست آورده است اهمیت دارد. «در این سال‌ها جنس چینی هم در بازار زیاد شده بود و کار سخت بود. شاید در یک سال، فقط 1000 تومان روی مبلغ قطعه تولیدشده‌مان اضافه می‌کردیم.»
علاقه به شغل سختی‌های آن را آسان می‌کند
شایسته با اینکه از این شغل تخصص و اطلاعاتی نداشت، حالا این کار را دوست دارد و زمانی که قطعه باکیفیتی را به‌موقع تحویل مشتری می‌دهد، لذت می‌برد. او معتقد است وقتی انسان کاری را دوست داشته باشد، سختی‌های آن هم برایش آسان می‌شود. «راضی‌ام که با همه سختی‌ها، این کار را ادامه دادم. راه‌های آسان‌تری هم برای کسب درآمد هست، اما چیزی نیست که خوشایند آدم باشد. حالا به نیرو‌های کارگاه می‌گویم اگر روزی روی صندلی چرخ‌دار بنشینم، باز هم سر کار می‌آیم. اکنون امکان اشتغال‌زایی بیشتر برای افراد را دارم، اما بودجه برای خرید دستگاه ندارم. متأسفانه هیچ نهادی از تولیدکننده حمایت نمی‌کند. من همه در هیچ‌یک از این سال‌ها سراغ وام نرفته‌ام.»
منبع: شهرآرا نیوز

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/280951/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

دعوت 60 کاراته‌کا به مرحله دوم انتخابی تیم امید و جوانان

کسب مقام قهرمانی و سومی تیم گیلان در رقابت‌های آب‌های آرام کشور

11 آلاینده بیماری‌زای مخفی در خانه

عیادت معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید از حادثه دیده واقعه تروریستی کرمان

شهدا سرمایه اصلی نظام هستند

380 نفر در کمیسیون‌ پزشکی و تعیین درصد جانبازی شرکت کردند

پیگیری حل مشکلات جامعه ایثارگران استان ایلام در سطح ملی

مسئولان امنیت شغلی کارگران را تامین کنند

کاهش 3 درصدی نرخ بیکاری گیلان/ برخورد قضایی با 150 کار فرمای متخلف

انعکاس به موقع رسانه‌ها در پاسخ سخت ایران به اسراییل

رقابت بیش از 500 داوطلب در نوبت اول آزمون سراسری در کیش

کیش؛ الگوی ایران آینده/ سرمایه‌گذاری کشورهای عربی در کیش

تحقق وعده صادق نشان از اقتدار سپاه بود

اینفوگرافی/ 6 نشانه پنهان ابتلا به فرسودگی شغلی

«حجت الاسلام اسماعیلی» به عنوان راهیار تبلیغ گیلان منصوب شد

رفع تصرف 1000 متر از اراضی ملی منطقه گشت رودخان فومن

نگهداری 42هزار نسخه خطی در سازمان اسناد وکتابخانه ملی کشور

کشف 700 کیلو گردو قاچاق در بازرسی از یک اتوبوس

ادامه گرمای هوا اواسط هفته در گیلان

حضور گیلان در نمایشگاه اکسپو 2024 تهران

یادواره سردار شهید سیدمعروف ایرانی در صومعه سرا

پایداری گرمای هوا در گیلان

دستگیری قاتل کمتر از 5 ساعت در تالش

عشق زندگی می بخشد

یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه

داستانک/ راه نجات

اکنون کجاست؟ کسی که فراموشش کردم

رونمایی از لوح ثبتی مهارت سنتی فراوری چای دستی در لاهیجان

لزوم حمایت از تولیدکنندگان برای تحقق جهش تولید

رفع تصرف اراضی ملی در گشت رودخان

مناسبت روز/ جمعه، 7 اردیبهشت‌ماه

داستانک/ انسان های بازنده

بعضی از رنج ها‌‌‌‌‌‌‌ را نمیشه حل کرد!

ماجرای قتل هولناک پدر به دست دختر جوانش

محاکمه یک پرستار قلابی به جرم قتل زن مسن

عاملان تیراندازی در اتوبان همت دستگیر شدند

اجرای بیش از 20 ویژه برنامه درهفته عقیدتی سیاسی

تاج شهرستانی عضو شورای شهر رشت 6 ماه تعلیق شد

لزوم ایجاد پد بالگرد هلال احمر در شرق گیلان

تقویم روز و اوقات شرعی گیلان ، 7 اردیبهشت 1403

آمادگی مجموعه مدارس صدرا در اجرای کامل سند تحول آموزش و پرورش

شاعرانه/ چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

بخشی از کتاب/ چون که او گل من است

دوره جامع کنشگر _ کارشناس جمعیت در گیلان برگزار شد

برگزاری نماز جمعه در همه شهر‌های گیلان

ساماندهی لندفیل سراوان 84 درصد پیشرفت دارد/ضرورت مدیریت زباله تر خانگی

محله شِیخانبَر لاهیجان مقصد محله مج خبر

دیدار نماینده ولی فقیه در گیلان با جامعه کارگری

داستانک/ سمعک با کارکرد متفاوت

مرکز ترک اعتیاد غیرمجاز در رشت پلمپ شد