داستان تازهکشفشده تنسی ویلیامز برای اولین بار منتشر شد
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - ایبنا / به نقل از گاردین - تنسی ویلیامز به محض عبور از مرز ایتالیا متوجه شد که سلامتش به طرزی جادویی احیا شده است. او در خاطرات خود نوشت: «خورشید میدرخشید و ایتالیاییهای خندان آنجا بودند.» حالا داستان کوتاه منتشرنشدهای از نویسنده «اتوبوسی به نام هوس» در بایگانی آثار او در کتابخانه هاوتن دانشگاه هاروارد پیدا شده که قهرمان داستان تجربه مشابهی را احساس و توصیف میکند –اگرچه ایتالیاییها احساس چندان صمیمانهای به او ندارند.
«زن تابستانی» که ویلیامز در سال 1952 نوشت هفته گذشته برای اولین بار در مجله استرند منتشر شد. این داستان درباره یک شخصیت دانشگاهی امریکایی است که هر سال تابستان به رم میرود تا به رابطهاش با زنی که اولین بار در حال کار در خیابان با او ملاقات کرد ادامه دهد؛ اما با گذشت سالها و پس از پایان جنگ جهانی دوم، متوجه افزایش خصومت ایتالیاییها نسبت به امریکاییها میشود.
او در حالی که با قطار به رم میرود با خود فکر میکند: «به نظرش اینطور میرسید که هر تابستان چهره جدی و مهربان کارگرانی که در طول مسیر میدید، نسبت به دفعه قبل جدیتر و کمتر از قبل مهربان میشد؛ اما این اولین بار بود که گاهوبیگاه از واگنهای در حال عبور صدایی با لحنی برمیخاست که نمیشد آن را دوستانه تلقی کرد.»
قهرمان داستان ویلیامز صدای «کوکو» گفتن آدمها را میشنود، که اشاره به «کوکوباسیل» است که هموطنانش به استفاده از آن به عنوان سلاح جنگی در جنگ با کره متهم شده بودند، و گرافیتیهای روی دیوار را میبیند که رویشان نوشته «برو خونه، یانکی!». با خود میاندیشد: «بهتر و شاید عاقلانهتر است که اصلا ایستگاه را ترک نکند، پاشنههای وحشتزدهاش را بچرخاند و با قطار بعدی به سمت شمال برود، به پاریس برگردد، دور از این آسمان سفید که از گرما میلرزد و این آدمهای گمگشته که به چیزی امید داشتند و دوباره مثل همیشه ناامید شدند.»
اندرو گولی، سردبیر مجله استرند میگوید: «نمیدانم چرا ویلیامز قطعهای به این زیبایی را منتشر نکرد... این یکی از هزاران رمز و راز ادبی است که مرا به فکر فرو میبرد.»
گولی گفت: «با اینکه ویلیامز به عنوان نمایشنامهنویس، منطقه جنوبی امریکا را به تصویر میکشید که مملو از مردان خانواده با موهای جوگندمی و خوشپوش، زنان زیبای فراموششده و عمارتهای رو به زوال است، «زن تابستانی» نشاندهنده تنوع مهارت و شجاعت او برای خروج از منطقه امنش است.»
او اضافه کرد: «ویلیامز با چند حرکت ساده زیبایی یک کشور و صمیمیت حقیقی مردمش را فرامیخواند، در حالی که به شیوهای ماهرانه یک رابطه فصلی میان دو کاراکتر امریکایی و ایتالیایی را با گرفتاریهای ایالات متحده در خارج از خاک خود مقایسه میکند که هردو مملو از درگیری، خشم و سرخوردگی هستند.»
ویلیامز در نمایشنامه «خالکوبی گل سرخ» درباره سرافینای تازهبیوه که یک مهاجر سیسیلی است و همچنین در رمان «بهار رُمی خانم استون» درباره زن زیبای سالخوردهای که به رم نقل مکان میکند نیز به ایتالیا پرداخت.
-
چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۴:۰۵
-
۸ بازديد
-
آخرین خبر مقاله
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/297995/