کودک و نوجوان/ داستانی دربارهی آگاهی و آزادی
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - آخرین خبر /قصهها و داستانها هزار و یک کارکرد دارند که یکی از آن هزار، نمایش ارزشها و نگرشها است. از اولین داستانهای تصویری که روی دیوارهی غارها خلق شد تا افسانههایی که دهانبهدهان نقل و ماندگار شدهاند، همگی بنمایهی آگاهی و آزادی داشتهاند و ابزاری بودهاند برای ارتباط برقرار کردن، گفتوگو کردن، مرور کردن و نتیجه گرفتن. فیل ماکارون نیز داستانی است دربارهی آگاهی و آزادی و معجزهی تفکر انتقادی را نشان میدهد؛ اینکه فکر کردن و سؤال کردن مقدمهی هر تغییری است.
انقلابها چگونه به وجود میآیند؟ چگونه میتوان احساس تعلق خاطر به جامعه، انگیزهی مشارکت و یا انگیزهی تغییر را در افراد یک جامعه به وجود آورد؟ آیا میتوان انتظار داشت که همه ناگهانی و تصادفی نسبت به مسائل اجتماعی یا محیطزیستی حساس شوند، اهمیت و تأثیر آن در زندگیشان را بدانند و در برابر آن هوشیار و مسئولیتپذیر باشند؟ فیلی را تصور کنید که عاشق ماکارونی است، آنقدر که همهی دوست و آشناهایش او را فیل ماکارون صدا میزنند. در محل زندگی او فقط کانگوروها میتوانند در دریا شنا کنند، از باغ پروانهها بازدید کنند و فقط کانگوروها حق دارند قانون بگذارند.
فیل ماکارون و دوستانش میدانند که این قانونها عادلانه نیستند اما به زبان نمیآورند. چون نمیخواهند به باغوحش بیفتند. برای همین، به جای شنا کردن خودشان را با آبپاش خنک میکنند. به جای رفتن به باغ پروانهها با تماشای رقص شبپرهها دلشان را خوش میکنند و به جای قانونگذاری برای هم پختوپز میکنند تا روزیکه کانگوروها حق خوردن ماکارونی را از فیلها میگیرند. به نظرتان فیل ماکارون بعد از وضع این قانون جدید چه میکند؟
جیکوب کریمر در داستانی خلاقانه به این سؤال پاسخ میدهد؛ قصهای هوشمندانه دربارهی عشق به غذا و مبارزه با ظلم که خواندن آن برای کودکان و حتی بزرگسالان جذاب خواهد بود و به آنها یادآوری میکند که چگونه شناخت خودشان و آنچه برایشان محبوب است و اهمیت دارد، میتواند به بهتر شدن زندگی منجر شود.
قصهها و داستانها هزار و یک کارکرد دارند که یکی از آن هزار، نمایش ارزشها و نگرشهاست. از اولین داستانهای تصویری که روی دیوارهی غارها خلق شد تا افسانههایی که دهانبهدهان نقل و ماندگار شدهاند، همگی بنمایهی آگاهی و آزادی داشتهاند و ابزاری بودهاند برای ارتباط برقرار کردن، گفتوگو کردن، مرور کردن و نتیجه گرفتن. داستان به بشر کمک میکرد (و میکند) تا سؤالها و احتمالهایی را در ذهنش بسازد، دیدگاههای دیگران را بشنود و بشناسد، و برای خودش باور و عقیده بسازد.
فیل ماکارون نیز داستانی است دربارهی آگاهی و آزادی و معجزهی تفکر انتقادی را نشان میدهد؛ اینکه فکر کردن و سؤال کردن مقدمهی هر تغییری است.
قانون کانگوروها دربارهی ماکارونی نمیتواند جلو فکر کردن فیل ماکارون را بگیرد و درنهایت، او با کمک دوستانش دستگاه ماکارونیسازِ فیلنشان را میسازد که اگر دستهاش را میچرخاندند، همهچیز را به ماکارونی تبدیل میکرد.
فیلماکارون منفعل نیست. حتی وقتی کانگوروها به جرم قانونشکنی او را دستگیر و محاکمه و در باغوحش زندانی میکنند، اعتصاب میکند و به شاخههای خاردار لب نمیزند.
فیل ماکارون اهل سازش نیست. او کنجکاو و متفکر است و اهل مبارزه! برای همین میخواهد جلو قلدری و زورگویی کانگوروها ایستادگی کند و تغییری به وجود بیاورد.
روحیهی ظلمستیزیِ قهرمانِ داستان برای کودکان الهامبخش است و میتواند یک الگوی رفتاری و اجتماعی را در ذهن آنها بسازد و نشان بدهد که وقتی ادامهی وضع موجود منطقی نیست و لازم است تغییری رخ بدهد، باید برای افزایش آگاهی و هوشیاری عمومی جامعه تلاش کرد.
فیل ماکارون نمیتواند در برابر قلدری کانگوروها بیتفاوت باشد و وقتی قانوع ممنوعیت خوردن ماکارونی اعلام میشود، برایش سؤال پیش میآید و منطق این قانون را در تضاد با عشق و علاقهی همیشگیاش میبیند. برای همین، شروع میکند به نقد و مخالفت و… ماکارونی و مهمانیهای فیلماکارون بخش دوستداشتنی و خاطرهانگیزِ زندگیِ شخصیتهای داستان است. برای همین، وقتی فیل ماکارون فکرش را مطرح میکند، آنها هم درگیر مسئله و حل آن میشوند.
کریمر با نمادآفرینی، آشناییزدایی و ابهامآفرینی به طور نمادین از مبارزهی انسان با وضعیت نامساعد اجتماعیاش میگوید و اینکه چطور باید با شهامت و روشنگری برای تغییر حرکت کرد و حتی دیگران را هم برای رهایی از محدودیت ترغیب کرد. کِی فِی اِستیل تصویرگر کتاب نیز جسورانه و خلاقانه در کنار او ایستاده و جهانی ساخته که پر از شادی، خنده، جدیت و حرکت است؛ همهی آنچه برای زندگیِ بهتر نیاز داریم.
ساختار این داستان شبیه حرکتهای اعتراضی چند مرحله دارد. همهچیز با برانگیختن شروع میشود؛ فیل ماکارون و دوستانش شروع میکنند به دَم گرفتن و شعار دادن: «کانگوروهای کلهپوک!/کی گفته که حق با شماست؟/ کی گفته قانون بذارین/ این مال ما، اون مال شماست؟/ ما نمیخوایم مثل شما/ دنبال شر و شور باشیم/ ما دوست داریم کنار هم/ از جنگ و دعوا دور باشیم و…»
بعد، مرحلهی بسیج کردن و آگاه کردن است؛ «نگهبان باغوحش هر روز یک کپه شاخهی خاردار میآورد و جلو فیل ماکارون میریخت و فیل ماکارون هیچوقت لب به شاخهها نمیزد. آخر او اعتصاب کرده بود… وقتی دوستان فیلماکارون به دیدنش میآمدند و او را به آن حال میدیدند خیلی نگرانِ سلامتیاش میشدند…. دوستانش به کانگوروها تلفن زدند. نامه هم نوشتند و دادخواهی کردند. بیرون دادگاه تظاهرات کردند. عدهای از کانگوروها قبول کردند که قوانینشان عادلانه نیست اما باز بیشتر آنها هیچ خیالشان نبود.»
تا اینکه، مبارزه شروع میشود و درنهایت اصلاح و تغییر اتفاق میافتد و فیل ماکارون را به داستانی صمیمی و مؤثر تبدیل میکند که در ستایش فکر کردن، سؤال کردن و اقدام کردن است و نشان میدهد که تفکر و تخیل مهمترین ابزارهای تغییر و اصلیترین عامل برای داشتن یک زندگی بهتر هستند.
-
يکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۰۲:۳۳:۲۴
-
۹ بازديد
-
آخرین خبر مقاله
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/302828/