نسیم گیلان

آخرين مطالب

مرگ تاج الشعرا به دست جلاد شهربانی مقالات

مرگ تاج الشعرا به دست جلاد شهربانی
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - ایسنا /تاج الشعراء، شاعری پر آوازه که غزل‌های اجتماعی و عاشقانه اش چنان هنرمندانه بر فکر و جان صاحبان قدرت و زورگویان عصر محمدعلی شاه و احمد شاه و رضا شاه، تازیانه شد که سوز آن تا مغز استخوانشان شنیده شد. مدرسه و مجلس شورای ملی و سیاست، برایش فرقی نداشت. هر جا ظلم و ستمی دید، طبع شعرش گل کرد و سرانجام، تلخی اشعارش چنان بر زندان و زندانبان سنگین آمد که او را به اتاقِ حمام بردند و چنان ساکتش کردند که مشخص نشود بر اثر مالاریا جان سپرد یا بر اثر تزریق آمپول پر از خالی.
امروز 25 مهرماه هشتاد و دومین سالروز قتل میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا به دست پزشکی به نام به اسم احمد احمدی معروف به جلاد شهربانی در عصر سلطنت رضا شاه پهلوی در سال 1318 است.
میرزا محمد
محمد فرزند محمد ابراهیم در سال 1268 در شهر یزد به دنیا آمد و در سن 7-8 سالگی به مکتب خانه رفت و خواندن و نوشتن آموخت و مدتی بعد به مدرسه ای انگلیسی به نام مرسلین رفت.
او از ابتدای کودکی دارای قریحه شعرپردازی بود و سبک اشعارش اجتماعی و سیاسی بود. در 14 سالگی اشعاری سرود که به مذاق مدرسان و مدیران مدرسه یزد خوش نیامد و از مدرسه اخراج شد. بعد از اخراج مدتی در نانوایی و مدتی در پارچه بافی شاغل شد و در سنین بالاتر به نمایندگی از مردم یزد به مجلس شورای اسلامی راه یافت.
میرزا محمد هم عصر شعرایی چون ملک الشعرای بهار یکی از مشروطه‌خواهان خراسانی تبار بود که با تاسیس عضو حزب دموکرات به عضویت این حزب درآمد.
او در حدود 15 سالگی به دلیل اشعاری که علیه مدرسان و مدیران مدرسه یزد می‌سرود، از مدرسه اخراج شد و به مشاغلی مانند نانوایی و پارچه‌بافی روی آورد، فرخی برخلاف تصور عموم در طول زندگی خود بسیار پیشرفت کرد به طوری که به عنوان نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.
محمد یک برادر به نام عبدالغفور داشت که متولد سال 1257 بود که 11 سال از خودش بزرگ‌تر بود.
فرخی یزدی در اواخر سال 1289 از یزد به تهران مهاجرت کرد و مقالات و اشعار تندی علیه زورگویان زمانه و آزادی در برخی روزنامه ها منتشر کرد. میرزا محمد هرگز ازدواج نکرد.
او در جریان جنگ اول جهانی به بغداد و کربلا رفت، اما به دلیل اشعار ضدانگلیسی‌اش تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بعد به صورت ناشناس عازم ایران شد، اما در موصل مورد سوء قصد قوای روس قرار گرفت. فرخی یزدی در دوره صدارت میرزا حسن خان وثوق‌الدوله با قرارداد 1919 که اختیار اداره کشور را به انگلیسی ها واگذار می کرد، مخالفت کرد و ماه‌ها به زندان شهربانی افتاد.
میرزا محمد در نوروز 1297 برخلاف سایر شعرای یزد با حضور در محل حکومت حاکم یزد با خطاب قرار دادن ضیغم‌الدوله قشقایی، اشعار تندی خواند که این اقدام موجب دستگیری و زندانی شدن او شد.
او در آخرین سالهای حکومت احمد شاه و مصادف با کودتای سوم اسفند 1299 رضا سردار سپه، دستگیر و مدتی در باغ خسرو خان سردار اعتماد ملقب به مقتدر نظام، از لوطی های تهران قدیم زندانی شد. میرزا محمد در سال 1300 روزنامه طوفان را منتشر کرد. طوفان در طول مدت انتشار بیش از 15 بار توقیف و منتشر شد.
با توقیف روزنامه طوفان و در اختیار داشتن مجوز چاپ و انتشار روزنامه های «پیکار»، «قیام»، «طلیعه آئینه افکار» و «ستاره شرق» مقالات و اشعار خود را در این چهار روزنامه منتشر کرد.
در سال 1307 خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون‌گذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد و به همراه محمودِ رضا معروف به طلوع ، نماینده مجلس شورای ملی، جناح اقلیت مجلس را تشکیل داد. وضعیت فرخی یزدی در مجلس هم به دلیل غلبه وکیل الدوله های رضاشاه چندان خوب نبود. به دلیل نگاه انتقادی فرخی یزدی به حکومت رضاشاه، به صورت مرتب از سوی سایر وکلا، ناسزا می‌شنید، حتی یک بار از سوی حیدری، نماینده مردم مهاباد در مجلس کتک خورد. او برای اعتراض به این رفتار با بیان اینکه «حتی در کانون عدل و داد نیز امنیت جانی ندارد» مدتی در مجلس تحصن کرد و چند شب بعد مخفیانه از تهران گریخت.
او از طریق خاک شوروی به آلمان رفت و در آنجا مدتی در نشریه‌ای به نام «پیکار» که صاحب‌امتیاز آن فردی غیرایرانی بود، افکار و اشعار انقلابی خود را منتشر کرد. او در ملاقات با عبدالحسین تیمورتاش، اولین وزیر دربار رضا سردارسپه، فریب وعده‌های او را خورد و از طریق ترکیه و بغداد به تهران بازگشت و بلافاصله تحت نظر قرار گرفت. مدتی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش ابتدا به زندانِ ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد.
همزمان پرونده‌ای به اتهام «اسائه ادب به مقام سلطنت» برای او تشکیل شد. ابتدا به 27 ماه و پس از تجدید نظر به 30 ماه زندان محکوم شد و دوران محکومتش را در زندان قصر سپری کرد.
قتل یا مرگ
روی تخت افتاد و یک پایش از تخت آویزان شد. چشمانش به سقف اتاقِ حمام در زندان قصر دوخته شد و نفسش بند آمد. پزشک زندان دلیل مرگ را ابتلا به مالاریا اعلام کرد، اما شواهد، ردپای احمد احمدی، پزشک تجربی را نشان می داد. قاتلی که در سال 1312 دست به خون عبدالحسین تیمورتاش ملقب به سردار معززالملک و سردار معظم خراسانی از بنیانگذاران و حامیان اصلی رضا شاه در تاسیس رژیم پهلوی در ایران و در سال 1313 دستش به خون جعفرقلی‌خان بختیاری معروف به سردار بهادر و سردار اسعد سوم از فاتحان تهران در عصر مشروطه آلوده شد.
گزارش فتح‌الله بهزادی، پزشکیار وقت بیمارستان زندان موقت شهربانی است که پس از سقوط رضا شاه از سلطنت در دادگاهی که برای محاکمه و مجازات قاتلان و جانیان عصر پهلوی تشکیل شد، درباره داستان قتل محمد فرخی یزدی اعتراف کرد. او و همکارش، علی سینکی در شب حادثه در بیمارستان، کشیک بودند.
مدت کوتاهی قبل از شب حادثه محمد فرخی یزدی را به عنوان زندانی ای که دچار بیماری شده است، از بند و سلول مربوطه به بیمارستان منتقل کرده و در حمام! بیمارستان بستری کرده بودند تا چنانکه دلخواهشان بود توسط پزشک احمدی مداوا نمایند. محمد فرخی‌یزدی، شاعر آزادی‌خواه که به جرم «اسائه ادب به بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی» در زندان به‌ سر می‌برد، قرار بود پس از سه‌ سال زندان آزاد شود، اما در سپیده دم 25 مهر 1318 با آمپول هوای پزشک احمدی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
گزارش پزشکیار
آنچه در زیر می‌آید گزارش فتح‌الله بهزادی، پزشک‌یار وقت بیمارستان زندان موقت شهربانی است که کیفیت به‌ قتل‌ رسیدن محمد فرخی‌یزدی را تشریح کرد.
«قبلا از طرف اداره زندان محمد یزدی سر پاسبان آمده، شیشه‌های پنجره اطاق حمام را گل سفید زده و پنجره‌های اطاق حمام را گرفته و مسدود نمودند و فرخی را روز 18 مهر 1321 به آن اتاق انتقال دادند و دستور دادند که کسی حق ندارد به اطاق حمام داخل شود و درب را قفل کردند و کلیدش را همراه خود بردند و نزد پایور نگهبانی بود و هر وقت که برای معاینه و دادن دستور دوایی لازم بود به پایور نگهبانی اطلاع داده و با حضور آنها غذا و دوا داده می‌شد و مجددا درب را قفل و کلید آن را با خود می‌بردند تا روز 18 مهر 1324 ساعت ١٧:٣٠.
برحسب دستور یاور بردبار، رییس زندان موقت مرا مامور کردند که به منزل سلطان متنعم، پایور زندان بانوان رفته و از او عیادت کنم. بنده هم حسب‌الامر به وسیله اتومبیل اداری به منزل نامبرده عازم شدم و در موقع رفتن به دکتر احمدی که در بیمارستان بوده اظهار داشتم که طبق این یادداشت برای عیادت متنعم می‌روم. قریب دو ساعت در منزل متنعم بودم و دستورات دوایی نیز به ایشان دادم و با همان اتومبیل که آمده بودم مراجعت کردم، دیدم پزشک احمدی هم نیست.
از علی سینکی سؤال کردم چرا دکتر احمدی نماند؟ شاید اتفاقی رخ بدهد. علی سینکی جواب داد پس از رفتن شما پایور نگهبان دستور داد که ملافه‌های بیماران را که جمع کرده‌اند بردار و چون از زندان بانوان، انفرمیه خواسته‌اند به فوریت به آنجا برو و من هم از زندان خارج شده و همان ملافه‌ها را که برای شستن جمع شده بود با خود به زندان بانوان برده و پس از مراجعت به زندان دیدم که پزشک احمدی نیست.
من از علی سینکی سؤال کردم که احمدی کجاست؟ گفت رفته است. از پشت پنجره بیمارستان صدا کردم که کلید را بیاورید تا شام فرخی را بدهیم. جواب دادند که فرخی گفته است امشب شام نمی‌خورم. ساعت بین 9:30 و 10 بود که نیرومند وارد زندان شده و پایور نگهبان هم از عقب ایشان بودند. صبح که آقای دکتر هاشمی آمدند پس از آن که تمام اطاق را بازدید نمودند برای عیادت فرخی آمد دم پنجره بیمارستان بنده صدا زدم آژان کلید را بیاورید که هم چای فرخی را بدهم و هم دکتر او را معاینه کند.
کلید را آوردند، درب اتاق فرخی را باز کردند. دکتر هاشمی به جلو بنده از عقب ایشان پایور نگهبان یزدی هم از رفقای ما داخل شده و علی سینکی هم با ما بود. مشاهده کردم که فرخی روی تخت برخلاف همیشه دراز کشیده است. چون همه‌ روزه که وارد می‌شدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما می‌خواند. وضعیت فرخی این‌طور بود: «یک پایش از تخت آویزان و یک دستش روی تنه و جلو یقه پیراهن، یک دست دیگر او روی شکم، چشمانش باز و گود افتاده بود.»
اگرچه مردم در دوره‌های سخت ناگزیر می‌شوند که آنچه در اطرافشان رخ می‌داد را بپذیرند و هیچ انتخاب دیگری جز تن‌ دادن به آن ندارند اما آن‌ گونه که بقیعی در خاطراتش می‌نویسد، رسید آن روزی که روزنامه‌فروش‌ها داد می‌زدند: «فوق‌العاده. به‌ دار زدن پزشک احمدی. فردا در میدان توپخانه. فوق‌العاده.»

نسیم گیلان

پزشک احمدی
احمد مشهور به پزشک احمدی در سال 1266 در یکی از محلات مشهد به دنیا آمد. در سن نوجوانی به داروفروشی علاقمند شد و سالها بعد در شهر مشهد به صورت تجربی ساخت دارو را یادگرفت و برای خود داروخانه تاسیس کرد. او دارای یک همسر و پنج فرزند بود.
احمد 41 سال بعد و سال 1307 به تهران مهاجرت کرد و در بیمارستانی به نام بیمارستان احمدی که بعدا به بیمارستان سپه تغییر نام داد، پرستار شد. احمد با مشاهده رفتارها و اقدامات اطبای بیمارستان، به تدریج به فکر طبابت افتاد و طبابت را به صورت تجربی آموخت حتی در اتاق عمل بیمارستان حضور یافت و به عنوان دستیار در عمل های سخت مشارکت داشت.
پزشک احمدی در سال 1310 به دلیل آشنایی با مسوولان وقت شهربانی تهران در درمانگاه و بیمارستان شهربانی و بعدها در بهداری زندان قصر تهران مشغول به کار شد و به جز رضا شاه، چند مامور علی رتبه شهربانی، رکن‌الدین مختاری معروف به سرپاس مختاری و فتح‌الله بهزادی، پزشکیار وقت بیمارستان زندان موقت شهربانی کمتر کسی از اقدامات او اطلاع داشت.
احمدی مدتی در کنار پزشک دیگری به نام پزشک هاشمی در زندان قصر همکار بود. بنا بر خاطرات زندانیان کمونیست که جذب حزب توده می‌شدند به او لقب «موش» دادند. آنان معتقد بودند پزشک احمدی ابله است و زود گول می خورد.
سرنوشت پزشک احمدی با اخراج رضا شاه در شهریور سال 1320 از ایران گره خورد. وقتی در مهر 1320 مقدمات محاکمه ماموران شهربانی و نظمیه تهران به وجود آمد و افراد مقصر در این پرونده تحت تعقیب قرار گرفتند.
احمدی که نیک می‌دانست طی دوران خدمتش در شهربانی و زندان قصر، خانواده قربانیانیِ فراوانی که با دخالت مستقیم و غیرمستقیمِ او به قتل رسیدند، دست از سرش بر نمی دارند، ابتدا از خانه‌اش به خانهِ دوست و آشنا پناه برد اما سرانجام با مقداری پول و گذرنامه ای جعلی راهی عراق شد، اما ایران تیمورتاش یکی از فرزندان عبدالحسین تیمورتاش از ارکان به قدرت رسیدن و تداوم حکومت پهلویِ پدر در ایران، به خونخواهی و انتقام خون پدرش قسم خورده بود، در جست‌وجوی او به کربلا و نجف و کاظمین رفت اما در نهایت پزشک احمدی را در فندق‌المناف بغداد در حالی که با تغییر رنگ مو و گذاشتن ریش تغییر چهره داده بود، دستگیر کرد.
در جریان محاکمه پزشکی احمدی، مقامات مافوق او از اتهامات وارده تبرئه شدند، اما دادگاه، او را محکوم به اعدام کرد. دادگاه دیوان عالی جنایی نیز در تاریخ 30 بهمن 1322 پزشکی احمدی را در قتل محمد فرخی یزدی و جعفرقلی خان بختیاری مقصر دانست و حکم اعدام با طناب دار در میدان توپخانه تهران را به اجرا گذاشت.
سرگرد غلامحسین بقیعی، مامور شهربانی عصر رضا شاه که از شاهدان مراسم اعدام پزشک احمدی بود در کتاب خاطراتش، نوشت: «یکی از مسایل مهم روز که پیوسته در مطبوعات منعکس می‌شد، محاکمه پزشک احمدی بود. یک روز روزنامه فروش‌ها داد می‌زدند. فوق‌العاده. به دار زدن پزشک احمدی. فردا در میدان توپخانه. فوق‌العاده. اذان صبح خود را به آنجا رساندم. غوغای غریبی بر پا بود. یک تیر چوبی بسیار بلند با قرقره و طناب مخصوص در ضلع غربی میدان به چشم می‌خورد. نماینده دادستان حکمش را قرائت نمود و قاضی عسکر گفت: استغفار و توبه کند و از مأمورین تقاضا نمود که اجازه دهند محکوم دو رکعت نماز بخواند. پس از نماز روی چهارپایه زیر چوبه دار ایستاد و فریاد زد: «ای مردم من قاتل نیستم، یگانه گناهم اینه که دستور مافوقم را اجرا کرده‌ام و حالا چون از همه ضعیف‌ترم، همه چیز به گردن من افتاده، قاتل اصلی سرتیپ مختار و خودِ رضا شاهه» پاسبان‌ها بیش از این مهلتش ندادند، حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند.»

نسیم گیلان

سرپاس مختاری
رکن‌الدین مختاری در سال 1266 در اصفهان متولد شد. پدرش کریم خان مختارالسلطنه که اصل و نسب عثمانی داشت، چند سالی رییس نظمیه تهران بود. او تشکیل گروهی، سنگ بنای تشکیل ژاندارمری ایران را گذاشت. رکن‌الدین نیز از به راه پدر رفت و به خدمت شهربانی درآمد. او در شهرستان‌های مختلف ایران ریاست شهربانی را به عهده داشت.
مختاری در دوره ریاست سوئدی‌ها بر شهربانی به سمت ریاست ناحیۀ کلانتری دولت در تهران منصوب شد و پس از کودتای سوم اسفند 1299 رضا سردارسپه، رییس شهربانی رشت شد و دو سال بعد رییس شهربانی کرمانشاه شد.
به دنبال فرار سرلشکر محمدحسین آیرم به اروپا، باجناق رضاشاه رکن الدین که درجه سرهنگی داشت به درجه سرپاسی «تیمساری» نایل شد و به ریاست شهربانی منصوب شد. در دوره او فشار اداره سیاسی شهربانی بر مخالفان فکری و سیاسی رضا شاه افزایش شدید یافت به طوری که برخی از مهمترین رجال کشور در این دوره به دستور مستقیم شاه و سرپاس مختاری به قتل رسیدند.
او پس از فرار رضا شاه در 20 شهریور 1320 بازداشت و به همراه عده‌ای دیگر محاکمه و به 8 سال زندان محکوم شد اما پنج سال بعد مورد عفو قرار گرفت.
احمد رکن آبادی معروف به احمد کسروی وکیل تسخیری پزشک احمدی و سرپاس مختاری بود. کسروی با استناد به مدارک و ارائهٔ آن‌ها به دادگاه، خواستار تبرئه احمدی شد.
منبع:
یادداشت‌های زندان (ا. آهن) احسان طبری. 23 و 24
ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری، تدوین: حمید رضا دالوند، ص 189 به بعد
ناهید فرهادنیا؛ مجله: پیام بهارستان - زمستان 1391، دوره دوم، سال پنجم - شماره 18 - ص 532 و 564
دفاعیات احمد کسروی از سرپاس مختاری و پزشک احمدی؛ انتشارات خاوران: پاریس، پاییز 1383
غلامحسین بقیعی، انگیزه: خاطراتی از دوران فعالیت حزب توده، تهران، خدمات فرهنگی رسا، 1373، برگ‌های 251 و 252
خسرو معتضد، پلیس سیاسی، تهران، انتشارات جان‌زاده، 1369، ص 271 تا 273 و 278
محسن عزیزی، سجاد پناهی فر، روانشناسی استبداد رضاخان، تهران، بی نا، 1394، ص 19-22
محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، تهران، نشر علم، چاپ چهارم 1376، ص 195
حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد پنجم، تهران، نشر ناشر، 1369، ص 90

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/303029/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تقویم روز و اوقات شرعی گیلان، 31 فروردین 1403

ساخت گلدانی خوش آب و رنگ به شکل توت فرنگی

زیبایی شناسی معشوق در شعر فارسی

دیدار مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت با خانواده شهدا در سمنان

شهدا بهترین الگو برای انسان در مسیر الله هستند

برگزاری نماز جمعه در همه شهر‌های گیلان

ناکامی قاچاقچی پوشاک در رودبار

همدلی های دلنشین دکتر شکوری

با کودک مثل خودش صحبت کنید

غیور مردان بوشهری در بِستر غیور زنان بوشهری شکوفا شدند

ضرورت جذب نیروهای خبره در حوزه علمیه

شناسایی 3 تن کود شیمیایی قاچاق در رودسر

همایش پاکیاران و تفکیک زباله از مبدا در رشت

اعتبارات مناسبی در حوزه پسماند در نظر گرفته شده است

این شعر زیبا از دختر شیرین زبان را از دست ندهید

ایرانی‌ترین غیرایرانی

اجلاسیه مدیران و معاونان آموزش حوزه‌های علمیه گیلان

لزوم هوشیاری در برابر جنگ رسانه / جوانان را با قهرمانان دینی وملی آشنا کنید

پلنگ ایرانی در قاب دوربین‌های تله ای رودبار

غافلگیری سارق حین سرقت در رشت

دل دوستان شکستی، بر دشمنان نشستی

هیچ مانعی برای برنامه های فرهنگی در حوزه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت وجود ندارد

دیدار رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با خانواده شهید نادر مهدوی

بهره برداری از 14 پروژه اجرای طرح هادی در رودسر

کشف انبار نوشابه‌های قاچاق در رشت

هشدار استاندار گیلان به مسئولان مانع تراش در مسیر سرمایه گذاری

برخورداری 48 روستای آستارا از نعمت گاز طبیعی

عملیات «وعده صادق» تمام معادلات را به نفع ایران تغییر داد

ثبت تصاویر پلنگ ایرانی در جنوب گیلان

با ما منشین اگر نه بدنام شوی

موضوع ایثار و شهادت موضوع بسیار مهم دولت سیزدهم است/بکارگیری ظرفیت های مردمی از برنامه های جدی بنیاد است

بیش از 13 کیلو مواد مخدر در رشت کشف شد

آسمان مال من است

شهدا، فرهنگ ایثار و شهادت را در جامعه زنده نگه داشته اند

راه‌یابی ملی‌پوش گیلانی به فینال رقابت‌های آب‌های آرام آسیا

اهتمام مربیان و استاد یاران حلقه‌های صالحین تقویت باور‌های دینی در جامعه

ثبت تصویر پلنگ ایرانی در مناطق جنگلی رودبار

منطقه زیبای پامنار خوزستان

شعر خوانی زیبای باران نیکراه

کدام استان‌ها کمترین سهم را از تبدیل مجوزهای صنفی دارند؟

زمین گرد است!

انسداد 29 محور شریانی و غیر شریانی کشور

بهار در ارتفاعات گیلان

فرمانده سپاه قدس گیلان: 75 هزار اثر به دبیرخانه جشنواره مردمی مدرسه عشق ارسال شد

حمله افراد ناشناس به کارشناسان اورژانس اهواز

٣ مفقودی سیل جنوب کرمان پیدا شدند

احتمال وقوع سیل در این سه استان

ماجرای تنبیه بدنی وحشتناک دانش‌ آموز مرزن‌ آبادی

نشای برنج در شهرستان فومن آغاز شد

نجات 16 خودروی گرفتار در سیلاب‌های اخیر جنوب کرمان