نسیم گیلان

آخرين مطالب

داستانک/ عشق پدربزرگ مقالات

داستانک/ عشق پدربزرگ
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - آخرین خبر /پدر بزرگم از اون مردای کوچه بازاری قدیم بود، تهشم تو سن هفتاد و پنج سالگی دلش بسته شد به دل خانجونم.
روزی که خانجونم دمنوشش یخ کرد و از دهن افتاد، همون روز آقاجون فهمید کی و برای همیشه از دست داد.
روز آخری که همه تو خونه جمع شده بودن برای تشییع خانجونم، آقاجون گوشه‌ی خونه کز کرده بود و هیچی نمیگفت، ماتم گرفته به فرش دستبافت زیر پاش زل زده و سیگار بهمن خاموشش لای انگشتاش خشک شده بود، آقاجونم، کسی که تموم روستا جلوش خم و راست میشدن، کمرش خم و شکسته شده بود.
دلم طاقت نیاورد با اون وضع تنهاش بزارم،
نزدیکش شدم و رو به روش نشستم،
نگاهم خیره‌ی رد اشک خشک شده‌ای شد که از چشم چپش تا ریشش و تصاحب کرده بود.
این مرد چطور میخواست دووم بیاره.
بی هوا چاک دهنم وا شد و گفتم 
خیلی دوسش داشتین نه؟ 
با جوابی که داد خشکم زد.
_هیچوقت دوسش نداشتم.
یه نگاهی بهم کرد و گفت: 
همیشه دوست داشتم عاشق بشم،
خنده‌ی تلخی کرد و گفت به ابهتم نگاه نکن،
دلم دوست داشت واسه یکی بلرزه،
کار که نشد نداشت، بلاخره لرزید.
20 سالم که بود،
یه روز آقام حجره رو به من سپرد،
تو مغازه سرم گرم لول کردن پارچه‌ها بودم
که یه صدایی دلم و لرزوند، درست خاطرم نیست چی گفت، اما ته کلامش این بود که یه پارچه‌ی خوبِ اصل و نصب‌دار بهش بدم.
تنها نبود، دو نفر دیگه همراهش بودن، نگام تو نگاش که افتاد حالی به حالی شدم، نمی‌خواستم بخندم اما خنده بدون اجازه‌ی خودم رو لبم نشسته بود.
وقتی فهمیدم واسه چی پارچه رو میخوان دنیا رو سرم آوار شد،
یه چند متر چادری سفید واسه سفره‌ی عقد. 
فهمیدم واسه خودش میخواد. 
نمیدونم راز نگاش چی بود که از اون روز به بعد جز نگاه اون چیز دیگه‌ای ندیدم، ته توشو درآوردم و فهمیدم کیه، یه چند بارم با اینکه میدونستم شیرینی خوردس از دور میپاییدمش، از رفیقم دوربینش و به زور قسم خدا و پیغمبر گرفته بودم که حداقل یه عکس ازش داشته باشم.
از گوشه‌ی جیبش یه عکس رنگ و رو رفته در آورد و داد دستم. زیبا بود شرقی. 
یه لبخند رو لبش نشست و بغضی گفت:
خانجونت خبر داشت...
خانجونت خبر داشت و با این حال زنم شد،
 میدونست دلم گیره، بیست و دو سالم که شد آقام پاشو کرد تو یه کفش که
 الا و بلا باید زن بگیری، اونقدر فشار آوردن که
 ریش و قیچی رو سپردم دست خودشون، اما این عکسم از خودم دور نکردم.
خانجونت همیشه تا یه روز بعد از شستن کتم اخماش تو هم بود و نگاهم نمی‌کرد، به دل خودش داشت ناز میکرد که منِ بی‌صاحاب بخرم.
منم میدونستم سر همین عکسِ که میره تو خودش، اما هیچوقت گله‌ای نمی‌کرد،
همیشه‌ام عکس تو جیب کتم باقی بود.
دو روز پیش انگار تو حال خودش نبود که گفت خیلی 
خوشگل بوده،
ماتم گرفتم از غمِ تو صداش.
نگام کرد و گفت: محمود من خیلی زشتم؟
هیچی نگفتم و اون گذاشت پای اینکه خیلی زشته.
 دیشب وقتی میخواست بخوابه بهم گفت خیلی دوستت دارم اونقدر که فکر کنم پیش خدا‌ام رسوا بشم...
کاش توام دوستم داشتی محمود، حسرتت به دلم موند.
 دستش و قالب سر خمیدش کرد و گفت:
حالا که نیست، دلم عجیب میزنه، اصلاً انگار نمیزنه، سرم سنگینه، 
هر چی زور میزنم اشکی نمیاد، یه چی چسبیده بیخ گلوم و ول کن نیست،
 بهش میگم اخه لامصب تو دیگه چیی که خودت و چسبوندی بهم، حالم بده، اصلاً
 نمیدونم این چه حالیه که دارم اما فکر کنم دلم براش رفته، یعنی باهاش رفته، بلاخره دلم و برد، حالا من با این 
جسم بی‌دلم چه کنم؟
اصلا مگه بی‌دلم میشه زنده موند؟
حالم بده
دلم تنگشه
به اندازه‌ی پنجاه سال دلم براش تنگه...
برای کسی که امروز برای اولین و آخرین بار دیدمش... 
چه حسرت به دل رفت و چه حسرتی نشوند به دل بی‌دلم.
آقاجونم تو هفتاد و پنج سالگی عاشق زنی شد که پنجاه سال باهاش زندگی کرده بود...
زینب حبیبی

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/751489/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

دومین رویداد «بانوی دیار دیلم» در رشت برگزار شد

برقراری مسیر جدید پروازی بغداد - رشت- بغداد در فرودگاه گیلان

تغییرات 10 سلبریتی زن مشهور در دوران بارداری

رکوردشکنی فضانوردان چینی در پیاده‌روی فضایی

شاعرانه/آب حیات من است خاک سر کوی دوست

ببینید چطوری داره تلاش می‌کنه که دوستاش را بخنداند!

رهایی ‌یک محکوم به قصاص از اعدام پس از 9 سال

در انتظار تو میمیرم

تصویر روز ناسا: پلکانی به‌سوی راه‌شیری

مدل لباس خنک تابستانی کوتاه

راه اندازی روستابازار در 7 شهرستان گیلان

یزد تا بصره؛ با دختران دوومیدانی

بندر کیاشهر پتانسیل خوبی در حوزه اقتصاد دریامحور دارد

آغاز ثبت نام دبیرستان دولتی صدرا وابسته به تبلیغات اسلامی گیلان

میزبانی دانشگاه آزاد بندرانزلی از 35 شرکت صنعتی

مادر شهیدان داوری از بهشهر مازندران آسمانی شد

اختصاص سهمیه‌ای جهت اشتغال فرزندان شاهد و ایثارگر در اجرای پروژه‌های نفتی

علاوه بر کتاب‌های مرجع گلچین خاطرات شهدا نیز باید در دسترس باشد

روایت تازه خلبانان از دیدن بشقاب‌پرنده‌ها/ توهم یا واقعیت؟

اسباب‌بازی مناسب برای نوزادان در سنین پایین

فراخوان ایده‌های برتر گیلان برای شرکت در رویداد «گفتاورد ملی نخبگان»

نخستین جشنواره مجسمه‌های چوبی لاهیجان پایان یافت

متهم به قصاص نفس بخشیده شد

داستانک/ دکتر حسابی و ظلم

هنر ساخت دکوری با سنگ

ابتکار قاضی گیلانی با رویکرد کاهش جمعیت کیفری

سلامتی مردم خط قرمز پلیس است/ کشف داروهای قاچاق در ماسال

تداوم عملیات پلیس در برخورد با سوداگران مرگ در گیلان

لزوم برپایی بازارچه های صنایع دستی/ سواحل از نظر فرهنگی رها نشود

بیمارستان فضایی چطور کار می‌کند؟

شیوه های کنترل اضطراب فرزندان توسط والدین زمان امتحانات

خشم یک پرسپولیسی سابق، فقط به دروغ می‌گفتند این هفته پرداختی خواهیم داشت

افزایش 43 درصدی کشفیات موادمخدر در گیلان

ارتقای همه‌ جانبه کیاشهر در همه بخش‌ها با جدیت دنبال شود

از بیم رقیب جستجویت نکنم

دختر رکابزن ایرانی در تور ازبکستان روی سکو رفت

مثال جالب ترکی از اردشیر رستمی

پایش اسیدلاکتیک در بدن ورزشکاران با نانوحسگر بی‌نیاز از باتری

آزادسازی بیش از 70 هزار متر از اراضی ملی در لوندویل آستارا

فراخوان برگزاری پویش مردمی "مردان خستگی ناپذیر" در جزیره کیش

لذت تماشای سوپ خوردن نی نی

4 تا بازی پدر فرزندی!

گیاهان می‌توانند منبع انرژی تجدیدپذیر بعدی باشند

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

رهایی محکوم به قصاص در رشت پس از 9 سال

یک سد دیگر سر ریز شد | بازگشایی دریچه سد + تصاویر

با یک تکه پارچه کیف دستی بسازید

وضعیت هوای تهران تا روز شنبه

شکست تیم‌ ملی والیبال زنان برابر هند/ ایران در چلنج‌کاپ ششم شد

شاعرانه/ ازین بهار به مرغان بینوا چه رسد؟